گریه برای حسین...
چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۲۷ ب.ظ
چشماش مجروح شد و منتقلش کردند تهران
دکتر لشگری اومد و چشمش رو معاینه کرد
محسن ساکت بود و اصلا نپرسید خوب می شوم یا نه؟
نپرسید دوباره می تونم ببینم یا نه؟
فقط وقتی معاینه ی دکتر تموم شد ، پرسید:
آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمه؟
می تونم دوباره با این چشم گریه کنم؟
دکتر با تعجب پرسید: برا چی این سوال رو می پرسی پسر جون؟
محسن گفت: چشمی که برا امام حسین علیه السلام گریه نکنه بدرد من نمی خوره
خاطره ی از زندگی روحانی شهید محسن درودی
مسئول عقیدتی سیاسی لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام
راوی: آقای محمود درودی "برادر شهید"
منبع: ماهنامه فکه ، شماره ۱۲۶ ، صفحه ۱۰۷
- ۹۳/۰۸/۲۸