حوزه مقاومت بسیج عاشورا شهرستان بهشهر

حوزه مقاومت بسیج عاشورا شهرستان بهشهر

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنگ نرم» ثبت شده است

به همت حوزه مقاومت بسیج 01 عاشورا شهرستان بهشهر و پایگاه مقاومت بسیج جان نثاران اسلام همایش حوزه محوری فاتحان آسمان انقلاب اسلامی بمناسبت ایام الله دهه فجر انقلاب اسلامی در مسجد حضرت قائم (عج) بالا برگزار گردید.

//bayanbox.ir/view/2299309113692695028/DSC07052.jpg

طی آن جناب سرهنگ پاسدار نجفی فرماندهی محترم سپاه پاسداران شهرستان بهشهر ، ضمن عرض تبریک بمناسبت ایام الله دهه فجر انقلاب اسلامی مطالبی را پیرامون شاخصه های پیروزی انقلاب اسلامی و نقش امام و رهبری تبعیین نمودند.

و درادامه مطالبی پیرامون نقش موثر جنگ نرم در ایران و کشور های اسلامی وآسیب های ماهواره و راهکار های مقابله با آن را بیان نمودند.

//bayanbox.ir/view/4618065432596773937/DSC07056.jpg



//bayanbox.ir/view/6261091892095239694/DSC07055.jpg


در پایان همایش هم از پایگاه های برتر در هفته بسیج سال 1393 تقدیر بعمل آمده است.


//bayanbox.ir/view/2321216805910856015/DSC07082.jpg


  • سربازِ گمنام

نگاهی به تهدیدها و تبعات فرهنگی شبکه ماهواره ای فارسی "وان "برای خانواده ایرانی

نگاهی به تهدیدها و تبعات فرهنگی شبکه ماهواره ای فارسی "وان "برای خانواده ایرانی

در یک سال گذشته، موضوع تهدیدات شبکه های ماهواره ای برای کشورمان به ویژه تاثیرات این شبکه ها بر مخاطبان در فضاهای اجتماعی و سیاسی، جدی تر از گذشته در محافل گوناگون علمی، سیاسی، امنیتی و حتی حقوقی و قضایی مطرح شده است. اغلب اوقات، در آغاز تاسیس شبکه های ماهواره ای مهم، در کشور ما موج خبری در خصوص تاسیس این شبکه ها و حتی تهدیدات فرهنگی آن ها به راه می افتد اما پس از مدتی بحث خاصی از محتوا و برنامه های این شبکه ها صورت نمی گیرد و عملاً موج های خبری، نقش خدمت رسانی به این شبکه ها و بیشتر معرفی شدن آن ها به مخاطبان ایرانی را دارد. در خصوص شبکه ماهواره ای فارسی وان نیز چنین روندی طی شد و در تابستان گذشته موج خبری گسترده ای در رسانه های الکترونیکی و برخی مطبوعات، درباره این شبکه راه افتاد اما پس از مدتی به فراموشی سپرده شد. در این نوشتار، ضمن اشاره به اصلی ترین تحولات در خصوص تاسیس شبکه های ماهواره ای فارسی زبان در یک سال گذشته، شبکه ماهواره ای فارسی وان (Farsi 1) که آخرین شبکه مهم تاسیس شده برای مخاطبان فارسی زبان است و نیز برخی رویکردهای این شبکه، تحلیل می شوند. ابتدا باید اشاره شود که در سال های اخیر، مخالفان رویکردهای فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران، بیشتر به ضرورت هدایت افکار عمومی فارسی زبانان - به طور خاص ایرانیان - و تاثیرگذاری بر فضای فرهنگی اجتماعی ایران متمرکز شده اند و برای این منظور به تاسیس شبکه های فارسی زبان دست زده اند در این راستا کشور عربستان سعودی با همکاری آمریکایی ها و اماراتی ها با تاسیس شبکه ام بی سی فارسی یا (MBC Farsi) و انگلیسی ها (با تاسیس شبکه بی بی سی فارسی) و پیش از آن ها آمریکایی ها (با تاسیس شبکه تلویزیونی صدای آمریکا یا VOA) جدی ترین گام ها را برداشته اند. البته شبکه فارسی وان، ماجرای جدیدتری است که در این نوشتار بیشتر به آن پرداخته خواهد شد. نکته قابل توجه این که مؤسسان این شبکه ها دریافته اند که اغلب ایرانی ها به ویژه مخاطب عام ایرانی، به زبان های خارجی همچون انگلیسی و عربی تسلط ندارند، از این رو تلاش شده تا مساله زبان را با زیرنویس فارسی (در ام بی سی فارسی) و یا استفاده از گویندگان، مجری ها و خبرنگاران فارسی زبان (در تلویزیون صدای آمریکا و بی بی سی) و نیز استفاده از از دوبلورهای فارسی زبان (در فارسی وان) به نحوی حل کنند که البته ام بی سی فارسی و فارسی وان همچنان به وضعیت مطلوبی از لحاظ زبان فارسی نرسیده اند. حدود یک سال از تاسیس شبکه "ام بی سی فارسی" می گذرد، شبکه ای که اقدام به پخش 24 ساعته فیلم های سینمایی با زیرنویس فارسی می کند اما نزدیک به صددرصد این فیلم ها آمریکایی و به ندرت برخی نیز فرانسوی و کانادایی و... هستند. در واقع، نرم افزار و محتوای این شبکه با محصولات هالیوودی تامین می شود چون خود عربستانی ها محصولی جذاب و قوی برای عرضه به مخاطب فارسی زبان ندارند و اصولاً سینمای عربستان، بسیار ضعیف است. بی بی سی فارسی نیز با بودجه 15 میلیون پوندی یا 22 میلیون دلاری، در 25 دی ماه 1387، عمدتاً برای پوشش اخبار دارای جهت منفی علیه جمهوری اسلامی ایران و پوشش دادن مواضع نیروهای اپوزیسیون فعالیت می کند. بحث درباره هریک از این شبکه ها و رویکردهای تولید و پخش برنامه هایشان نیازمند مجال جداگانه ای است. شبکه "فارسی وان"، تحت مدیریت یکی از شرکت های متعلق به روپرت مرداک، از اواسط مرداد 1388 با آغاز پخش برنامه های خود به زبان فارسی، وارد رقابت جدی با برنامه های نمایشی تلویزیون کشورمان شده است. این شبکه برخلاف سایر شبکه های مشابه، برنامه های نمایشی خود را که صرفاً شامل سریال می شود با دوبله فارسی - که در خارج از ایران انجام شده است - پخش می کند. مقر شبکه فارسی 1 در هنگ کنگ قرار دارد و مؤسس آن نیز مجموعه رسانه ای استار متعلق به نیوزکورپوریشن است. به گزارش رجانیوز، شبکه فارسی وان با هدایت روپرت مرداک و همکاری یک گروه رسانه ای افغانی به نام موبی تحت مدیریت خانواده محسنی فعالیت می کند. این گروه همکار شرکت استار در تولید برنامه های این شبکه است. گروه موبی یک سازمان جوان و پویا دانسته می شود که اولین طرح های بزرگ رسانه ای پررونق، خصوصاً در حوزه صنعت سرگرمی را در افغانستان توسعه داده است. براساس اطلاعات موجود در پایگاه گروه موبی، این گروه هم اکنون مالک 2 شبکه تلوزیونی افغانستان به نام های طلوع (دری) و لمر (پشتو، دری، اردو و انگلیسی) و نیز رادیو آرمان است. همچنین در زمینه صنعت نشر و فناوری اطلاعات نیز فعالیت می کند. اگرچه گروه موبی در دبی مستقر است اما مقر گروه استار در هنگ کنگ قرار دارد. مؤسس استار، مجموعه رسانه ای استار متعلق به نیوزکورپوریشن است که از نیویورک مدیریت می شود. این شرکت صاحب بیش از 130 روزنامه در جهان است که محتوای خیلی از آن ها با تمرکز بر 3 موضوع مسائل جنسی، حوادث و ورزش به سمت ادبیات عامه پسندی که معمولاً منتقدان رسانه ای آن را ادبیات مبتذل می نامند، سوق داده شده است. در حدود چهار ماه گذشته از فعالیت شبکه فارسی وان، 14 سریال از این شبکه پخش شده یا در حال پخش اند که عبارتند از: 1. همسر یا دردسر (کره ای)؛ 2. سامسون (کره ای)؛ 3. دارما و گرگ (آمریکایی)؛ 4. خانه مد (آمریکایی)؛ 5. آشنایی با مادر(آمریکایی)؛ 6. معجزه کوچک (آمریکایی)؛ 7. ریبا (آمریکایی)؛ 8. پرونده های عجیب(آمریکایی)؛ 9. بیست و چهار(24)، محصول آمریکا؛ 10. حصار چوبی(آمریکایی)؛ 11. شب به شب(کره ای)؛ 12. ققنوس(کره ای)؛ 13. جسور و زیبا(آمریکایی)؛ 14. ویکتوریا(مکزیکی). برخی از سریال ها که بیشتر درام هستند، در ساعات پربیننده در کشورمان یعنی 19 تا 22 در روزهای شنبه تا چهارشنبه پخش می شوند. همه ی سریال ها در طول شبانه روز، حداقل دوبار و گاهی اوقات تا سه بار و در مواردی به دلیل عدم رعایت کنداکتو (جدول پخش برنامه ها) 4 بار پخش می شوند. این سریال ها یک بار هم در پایان هفته به صورت پیوسته و در طول نصف روز تکرار می شوند. گروه دیگری از سریال ها که سریال های کمدی و اکشن آمریکایی هستند درشب های پایانی هفته پخش می شوند. از آنجا که پرداختن به محتوای همه این سریال ها ممکن نیست، فقط به مضامین اصلی مهم ترین سریال های درام این شبکه یعنی "ویکتوریا"، "آشنایی با مادر"، "خانه مد"، "جسور و زیبا" اشاره و در ادامه نگاهی گذرا به سریال های کره ای شبکه انداخته می شود؛ ترغیب به داشتن روابط متهورانه عاشقانه، متقاعد کردن زنان به رسیدگی بیشتر به تن و ظاهر خود برای جلب توجه مردان، برجسته کردن جذابیت، لذت بیشتر بردن از جنس مخالف، زیر سؤال بردن ازدواج و ایجاد تردید درباره اهمیت و ارزش آن، تئوری پردازی، طرح سؤال و ایجاد شبهه و تردید مکرر درباره دیدگاه های افرادی که به بی بندوباری روی نیاورده اند یا به زندگی مشترک خود پایبندند و در مقابل ارائه دیدگاه ها و پاسخ به سؤال های شبهه افکنانه برای اقناع مخاطب در خصوص این که زمانه تغییر کرده است و افراد نباید پایبند به زندگی های سنتی باشند، از برجسته ترین مضامین سریال های یاد شده بوده است. روابط متهورانه دختران و پسران جوان، نمایش مکرر مشروب خواری و مزخرف گویی های هنگام مستی، بیان راه های دوست شدن با جنس مخالف و نیز ظرافت ها و مشکلات و مسائل مربوط به دوستی با جنس مخالف، نمایش روابط خارج از چارچوب های اخلاقی، ابراز علاقه های شهوانی و اغوا کننده، عدم وفاداری زنان و مردان متاهل به همسران خود که بعضاً با نیت انتقام از همسر به علت عدم وفاداری او صورت می گیرد، دیالوگ های جنسی و توصیه به خیانت و عدم وفاداری، روابط نامتوازن بین افراد دارای اختلاف سنی بسیار زیاد مثلاً جوان 18 ساله با زنان 47 ساله (در سریال ویکتوریا) و ساختارشکنی هایی در روابط دو جنس است که در آن صرفاً تلذذ اهمیت ویژه دارد، از دیگر نکات برجسته در برخی سریال های پخش شده از این شبکه است. در بسیاری از این سریال ها به ندرت پیامی فرهنگی و اخلاقی وجود دارد. نکته ای که باید در خصوص سریال های شبکه فارسی وان، مورد توجه قرار گیرد گزینشی بودن آن هاست که از مضامین اشاره شده می توان رویکرد این شبکه را در قبال فارسی زبانان و به طور خاص ایرانیان دریافت. برای مثال، سریال ویکتوریا که تقریباً از آغاز تاسیس فارسی وان از شنبه تا چهارشنبه و در یکی از پربیننده ترین ساعات شب در ایران پخش می شود، و آنونس های مکرر و نسبتاً قوی ای از آن پخش می شود، با این که حدود 22 سال پیش ساخته شده است اما به علت این که با برخی مسائل اجتماعی کنونی در کشور ما همچون روابط دختران و پسران نوجوان و نیز گرفتاری های مردان یا زنان شاغل، تناسب دارد، برای پخش از این شبکه انتخاب شده است. در واقع، به علت این که کشور ما در برخی ابعاد فناوری و مدرنیته در مرحله ای عقب تر از دنیای غرب حرکت می کند و نیز به جهت این که عوامل فرهنگی و اجتماعی دیگری همچون مذهب در کشور ما جایگاهی ویژه دارند، تاثیر فناوری، نمودی متفاوت و گاه متاخر با نمود آن در جوامع صنعتی دارد. از این رو شاهدیم که برخی مشکلات و مسائلی که در خصوص تاثیرات مدرنیته در جوامع صنعتی تر مانند آمریکا و در همسایگی آن - مکزیک - شاهدیم با تاخیری طولانی در جامعه ما نیز نمود پیدا کرده است. از این رو، برخی از مخاطبان سریال ویکتوریا تصور کرده اند که این سریال، سریالی تازه ساخت است در حالی که بیش از دو دهه از ساخت آن نمی گذرد. سریال های شرقی به نظر می رسد که متصدیان شبکه فارسی 1 ذائقه کنونی مخاطبان ایرانی در خصوص علاقه مندی به درام های کره ای، آگاه بوده اند و به همین جهت در آغاز فعالیت این شبکه، دو سریال کره ای به نام "همسر یا دردسر" و "سامسون" با مضامین درام را در کنداکتور خود گنجاندند و حتی پس از پایان پخش آن ها، نمایش این سریال ها را تکرار کردند. این سریال ها تحت تاثیر جو فیلم های کره ای در ایران و به دلایل مختلف دیگری که از ویژگی های خود این دو سریال است، بیشترین مخاطبان شبکه را - مخصوصاً سریال سامسون - به خود جلب کرده اند و از میان اظهارنظرهای بینندگان این شبکه در اینترنت مشخص بود که هر دو سریال در کنار سریال ویکتوریا، مخاطبان زیادی داشتند و در این میان، سریال سامسون بیشترین جذابیت را برای مخاطبان داشته است. در واقع، سریال های کره ای نقش دام را برای مخاطبان دارند تا آن ها را با این شبکه آشنا و برای دیدن این شبکه ترغیب کنند. این سریال ها، از فضایی بسیار کلیشه ای در سریال های کره ای تبعیت می کنند که در آن، دائم تعلیقی در یک ارتباط عاطفی مثلثی ایجاد شده است. در سریال های "امپراطور دریا"، "تاجر پوسان" و "افسانه جومونگ" که همگی از شبکه سوم سیما پخش شده اند، مثلث عشقی مشابهی وجود داشت که در واقع پاسکاری های جاری در این مثلث ها یکی از علل اصلی کشش بینندگان به این سریال ها بوده است. در تمام سریال های کره ای پخش شده و در حال پخش ("شب به شب" و "ققنوس") از فارسی وان، نیز این فضای تعلیق به چشم می خورد. اگر چه مضامین سریال های کره ای تا حد زیادی متفاوت از فضای سریال های آمریکایی بوده، با این حال در این سریال ها نیز برخی روابط و رفتارهای رایج در فرهنگ غرب - که اکنون به فضای کشورهای شرقی رسوخ کرده - به چشم می خورد. در واقع، در بخش مهمی از این سریال ها، فضای قرار گذاشتن (Dating) کره جنوبی به چشم می خورد که به تدریج تحت تاثیر نفوذ فرهنگ آمریکایی، قرار گرفته است و بسیاری از ویژگی ها چنین روابطی را دارد اما با این حال به وقاحت فضای سریال های آمریکایی نیست. دوبله ضعیف نکته ای که در خصوص شبکه فارسی وان در مقایسه با همه همتایانش مهم است، دوبله شدن سریال ها است که از طرفی باعث قوت این شبکه و جذب مخاطبان شده، اما از طرفی ضعف دوبله ها باعث نقطه ضعفی در این شبکه شده است که به نظر می رسد به تدریج با کسب تجربه در این شبکه، این نقطه ضعف تا حد زیادی برطرف شود. نکته قابل توجه در دوبله شدن سریال ها به زبان فارسی این است که متاسفانه بسیار از کلمات رکیک یا ناپسند یا تابوی فرهنگی با دوبله، به تدریج قبح خود را از دست داده و مباح می شوند. برای مثال؛ دوست دختر - دوست پسر - مشروب یا مشروب خوردن و همه واژه های مربوط به مشروب خوردن مانند عادت های مشروب خوری - مست شدن یا مست بودن و بسیاری از واژگان دیگر. در حال حاضر، دوبله اغلب سریال های غیرشرقی و حتی برخی شخصیت های سریال های شرقی بسیار ضعیف است و همین موضوع تا حدودی از جذابیت آن ها می کاهد چرا که انتظارات مخاطبان ایران در این زمینه بسیار بالاست. مسئله ضعف دوبله به قدری بارز است که همه مخاطبان این سریال ها در گفت وگوهای اینترنتی خود، از آن به عنوان مهم ترین ضعف سریال های فارسی وان یاد کرده اند. در واقع، گاه صدای دوبلرها با بازیگرها سینک (هماهنگ) نیست؛ باصطلاح خود دوبلرها "لیپسینگ، سینک نیست." علاوه بر این، چون گروه دوبله کننده همه سریال ها یکسان است، باعث نامتناسب شدن صداها شده است، گاهی اوقات یک صدای جوان بر روی فردی پیر قرار گرفته است، یا گاهی اوقات یک گوینده به جای چند شخصیت یک سریال صحبت می کند، ضمن این که یک نواختی مفرط صدای دوبلورها گاهی اوقات بسیار شبیه روخوانی یک متن با صدای بلند است. این فاجعه دوبله وقتی جدی تر می شود که بدانیم برخی از دوبلورهای این شبکه افغانی های مقیم ایران بوده اند که تنها با لهجه ایرانی آشنا هستند و از سوی گروه افغانی موبی به کار گرفته شده اند. به هر حال، از داخل سازمان صدا و سیما خبر رسیده است که این شبکه برای دوبلورهای این سازمان دعوتنامه فرستاده و بعید نیست که در آینده شاهد قرار گرفتن برخی صداهای آشنا بر روی سریال های شبکه فارسی 1 باشیم. کنترل از راه دور شبکه فارسی وان، علاوه بر سریال ها حدود 10 ساعت در شبانه روز برنامه ای با عنوان Remote Control (کنترل از راه دور) پخش می کند که در واقع تاکنون حاوی چند نماآهنگ راک بوده است و پیوسته همین نماآهنگ ها تکرار می شوند. نکته جالب توجه آن که در این نماآهنگ ها هیچ گاه موسیقی ایرانی پخش نشده است و در فضای آن ها اغلب، خشونت و آنارشیسم موج می زند. خوانندگان این نماآهنگ ها نیز اغلب نوجوان هستند. می توان گفت نام این قسمت از برنامه های فارسی وان، همان هدف اصلی فارسی وان یعنی کنترل از راه دور رفتارهای مخاطبان فارسی زبان است. وله ها و آنونس ها (اعلام برنامه ها) وله های این شبکه با دقت ساخته شده اند، به لحاظ گرافیک بسیار قوی و با رنگ هایی شاد و همراه با موسیقی دارای ریتم ایرانی هستند. نکته جالب توجه در وله اصلی این شبکه، روند تغییر تصویر از فضای سنتی به فضای مدرن است و به نظر می رسد که این موضوع نیز به صورت هدفمند در آن رعایت شده است. آرایش کردن زنی که روسری بر سر دارد، بیرون آمدن موی دختر نوجوان و سپس تغییر تصاویر با تصاویری از سریال های شبکه که در آن زنان و مردان همدیگر را در آغوش می گیرند، روندی است که به نوعی تداعی کننده رویکردها و انگیزه های فرهنگی شبه فارسی 1 است. علاوه بر این، گاهی اوقات وله های بسیار کوتاهی با یادآوری عناوینی مانند "چهارشنبه سوری"، "لواشک" از شیوه هایی بسیار دقیق و مبتنی بر اصول روانشناسی، به شکلی نام فارس 1 را در کنار عناصری قرار می دهد که مورد علاقه و توجه مخاطب ایرانی است. در نتیجه به تدریج نوعی شرطی سازی مثبت در کنار فارسی 1 صورت می گیرد. آنونس ها (اعلام برنامه ها) علی رغم این که با دقت و جذاب ساخته شده اند، تصاویر جذابی را برای آن ها انتخاب کرده اند و موسیقی آنونس ها نیز با فضا و تصاویر متناسب است، اما تکرار بیش از حد این آنونس ها به ویژه در میانه پخش سریال، باعث دلزدگی بینندگان می شود. اذان شیعی در ماه مبارک رمضان، هنگام اذان مغرب، اذان شیعی با تصاویری دارای گرافیک و رنگ و لعاب جذاب از شبکه فارسی 1 پخش شد. این نکته را می توان یکی دیگر از نشانه های آگاهی جامعه شناختی و زیرکی متولیان این شبکه دانست که برای جذب حداکثر مخاطب، خود را به فضای فرهنگی و روحی آنان نزدیک کردند. نتیجه گیری با قطعی بودن این که در آینده نیز سریال هایی مشابه سریال های کنونی از شبکه فارسی 1 پخش خواهند شد و روند کنونی ادامه خواهد یافت، باید درباره این شبکه، احساس خطر جدی تر شود. از آنجا که عنوان شبکه فارسی 1 (وان) است، باید منتظر فارسی2 و فارسی های دیگر نیز بود. باید هشدار داد پس از نتیجه اثربخش نگرفتن از حمله نظامی، تحریم اقتصادی، ایجاد چالش ها و بحران های سیاسی، اکنون مرحله بسیار پیچیده تر و نرمتری از تهاجم علیه انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با گذشته شروع شده که خانواده ایرانی را با همه ویژگی های مختص خود هدف قرار داده و از هم پاشیده شدن خانواده ایرانی را به عنوان لازمه متلاشی شدن جامعه یکپارچه و متحد ایرانی، در نظر گرفته است. این مرحله از تهاجم را می توان مرحله "ایجاد بحران های اجتماعی" نامید که از طریق فضای مجازی نیز به شدت دنبال می شود و یکی از کارکردهای شبکه های اجتماعی مجازی را می توان در این راستا ارزیابی کرد. بنابراین باید در اسرع زمان به فکر چاره بود و در کنار اقدامات زیربنایی مانند فراهم کردن شرایط ازدواج جوانان و حل مشکلاتی مانند بیکاری و مسکن، از راهکارهای فرهنگی مانند تاسیس شبکه های ویژه پخش فیلم، آموزش های رسانه ای (سود رسانه ای) برای خانواده ها در خصوص برنامه های ماهواره ای در مدارس و نیز رسانه ها، آموزش و تربیت نخبگان فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی و تولید محصولات فرهنگی فاخر نیز نباید غافل ماند.

  • سربازِ گمنام

روش های مقابله با جنگ نرم


برای مقابله با جنگ نرم، نخست باید ویژگی‌های این نوع جنگ را آنالیز کرده و خوب بشناسیم و بدانیم که جنگ نرم با جنگ سخت، چه تفاوت‌هایی دارد. آنچه در جنگ سخت مورد هدف قرار می‌گیرد، جان انسان‌ها، تجهیزات، امکانات و بناهاست که معمولا در این مواقع با استفاده از همین مسائلی که مورد هدف قرار گرفته است، افکار عمومی علیه دشمن فعال می‌شود، در حالی که در جنگ نرم آن چه هدف قرار می‌گیرد، افکار عمومی است.

برای دستیابی به این هدف، باید بیش از گذشته رسانه‌ها را مورد توجه قرار دهیم و افکار عمومی داخلی و جهانی را نسبت به دروغ‌پردازی رسانه‌های خارجی، آگاه کنیم.

این دو مهم فقط با تقویت رسانه‌های خودی و تلاش برای بین‌المللی کردن این رسانه‌ها، میسر است. دیپلماسی رسانه‌ای در سیاست خارجی هر کشور به دو صورت تحقق می‌یابد؛ یکی مدیریت رسانه‌ها توسط سازمان‌های دیپلماتیک رسمی کشور و دیگری به صورت خودجوش و در راستای سیاست‌های کلان کشورها.


هر ملتی و کشوری دارای منابع قدرت نرم است که شناسایی و تقویت و سازماندهی آن ها می تواند براساس یک طرح جامع تبدیل به یک فرصت و هجوم به دشمنان طراح جنگ نرم شود. به عنوان مثال، منابع قدرت نرم در ایران را می توانیم «ایدئولوژی اسلامی»، «قدرت نفوذ رهبری»، «حماسه‏آفرینی‏ها» و «درجه بالای وفاداری ملت به حکومت» برشمریم.

 

برخی از اصول و روش های مقابله با جنگ نرم دشمن عبارتند از:

 

١- تبدیل جنگ نرم دشمن به فرصتی برای افزایش قدرت نرم
 هر ملتی و کشوری دارای منابع قدرت نرم است که شناسایی و تقویت و سازماندهی آن ها می تواند براساس یک طرح جامع تبدیل به یک فرصت و هجوم به دشمنان طراح جنگ نرم شود.
 به عنوان مثال، منابع قدرت نرم در ایران را می توانیم «ایدئولوژی اسلامی»، «قدرت نفوذ رهبری»، «حماسه آفرینی ها» و «درجه بالای وفاداری ملت به حکومت» بدانیم که در راهپیمایی ده ها میلیونی در ٢٢ بهمن امسال در سراسر کشور، برای طراحان جنگ نرم پیامی روشن داشت.
 همچنین از منابع قدرت نرم ملت ایران می توان به موارد زیر اشاره کرد:
 - در اختیار داشتن افراد دانشمند، خلاق و باهوش؛
 - داشتن تحصیل کردگان زیاد؛
 - تراز بالای دانایی و نرخ سواد دانشگاهی؛
 - اراده و عزم ملی برای پیشرفت و آبادانی کشور؛
 - وجود اقشار مختلف با انگیزه و دارای شوق که از روحیه ملی و حماسی برخوردارند.


٢- خلع سلاح روانی اپوزیسیون
 اپوزیسیون همواره در پی آن است تا با شعارهای جذاب و وعده بهبود شرایط زندگی، توده مردم را جذب کند.
 چنان چه نظام حاکم چنین شرایطی را بر شهروندانش فراهم سازد، زمینه جذب مردم توسط اپوزیسیون را از میان برداشته و جنگ روانی دشمن
 خنثی می شود.


٣- گسترش دامنه و شمول فعالیت های فرهنگی و افزایش محصولات فرهنگی تأثیرگذار بر جامعه و جوانان
 نبرد فرهنگی را با نبرد فرهنگی می شود پاسخ داد.
 از سوی دیگر، یکی از عرصه های جهاد که امروز همه نخبگان فکری، هنرمندان، روشنفکران و بسیجیان بایستی وارد آن شوند، عرصه جهاد و مقابله با افکار و فرهنگ غلط انحرافی است.


۴- استفاده از دیپلماسی عمومی
 یکی از منابع قدرت نرم و نیرومند هر کشوری استفاده از دیپلماسی عمومی در صحنه بین المللی است. به همین سبب، اگر دولتی مقتدر از مؤلفه ها و عناصر دیپلماسی عمومی به درستی و به موقع توسط دیپلمات های زبده، آگاه به تغییر و تحولات جهانی استفاده کند، قدرت نرم را تقویت کرده و از سوی دیگر بر توانایی خود جهت مقابله با جنگ نرم می افزاید. برعکس، اگر در چندین کشور جهان فاقد سفیر باشد، از این ابزار قدرت نرم غفلت ورزیده است.


۵- استفاده از راهبردهای ویژه در مورد اقوام و اقلیت ها
 اقلیت های جامعه اغلب به سبب داشتن احساس نابرابری، مستعد مخالفت ورزی علیه نظام حاکم هستند و دشمنان فرامنطقه ای یکی از میدان های فعالیت خود را در کشورهایی که دارای تنوع قومیت هاست، قرار می دهند.
 اما زمانی که نظام مستقر با انجام راهبردهای مناسب در مناطق محروم و دور از مرکز و اختصاص بودجه های لازم در قالب طرح های توسعه همه جانبه خصوصا طرح های اشتغال زا و به کارگیری مدیریت های توانمند در این مناطق و با روحیه جهادی و بسیجی مشغول خدمت به مردم شدند، می توانند آن احساس را کم کنند یا از میان بردارند.


۶- عملیات روانی متقابل
 در مقابله با جنگ نرم نبایستی منفعلانه عمل کرد. عاملان تهدید نرم از انواع تبلیغات، فنون مجاب سازی روش های نفوذ اجتماعی و عملیات روانی به منزله روش های تغییر نگرش ها، باورها و ارزش های جامعه هدف استفاده می کنند. انجام تبلیغات هوشمندانه، سریع با قدرت منطق و اندیشه و احاطه ذهنی بر مخاطبان جنگ نرم می تواند یکی از روش های مقابله باشد

  • سربازِ گمنام

رادیو و تلویزیون از تمام رسانه هایى که هست‏ حساس تر است. رادیو و تلویزیون مى‏تواند یک مملکت را اصلاح کند و مى‏تواند به فساد بکشد. تبلیغات رادیو و تلویزیون مى‏تواند از راه سمع مردم را یا تربیت کند یا منهدم کند.

بدون شک، امام خمینی(ره) یکی از بزرگترین رهبران دینی تاریخ بشریت است. رهبری خردمندانه و هوشیارانه این شخصیت بزرگ، بدون هیچ تردیدی، در میان غیر معصومین، منحصر به فرد بوده و جز انبیای الهی و ائمه معصومین (علیهم السلام) کس دیگری در طول تاریخ بشریت نتوانسته است از جایگاه ویژه و موقعیت بزرگ مردمی وی و نیز تأثیرگذاری بر تحولات جهانی برخوردار شوند.

محبوبیت بی بدیل امام خمینی(ره) در میان قلوب کسانی که هم عصر او بودند و در گوشه گوشه جهان، به پیروی از او افتخار می کردند، حتی در میان رهبران معصوم بشر نیز کمتر دیده شده است. صرف نظر از ویژگی های بسیار ممتاز شخصی امام راحل که به تقوا، تهذب و تسلیم محض بودن او در برابر ذات لا یزال الهی بر می گردد و علاوه بر موقعیت ویژه علمی و فقهی ایشان که یگانه زمانه خود بود، هوش و نبوغ سیاسی و قدرت پیش بینی و تحلیل قوی و دقیق امام، وی را به عنوان یک رهبر فوق العاده موفق در طول اعصار معرفی کرد و یقیناً در طول قرنهای بعد، به عنوان یک شخصیت اسطوره ای از او یاد خواهد شد.


یکی از ویژگی های خاص امام خمینی(ره) که کمتر فردی در میان رهبران سیاسی جهان به آن شناخته می شود، قدرت تحلیل بالا و پیش بینی دقیق موضوعات و تحولات بعدی با حداقل خطا است که موجب شد تا امام در طول حیات مبارزاتی خود کمتر دچار اشتباه شود و به گواهی بسیاری از آگاهان، برخی از اشتباهات صورت گرفته نیز، از سوی دیگران به امام تحمیل گردید. از سوی دیگر، موضوع جنگ نرم، از جمله مسائلی است که در عصر ما، به یکی از مباحث داغ و جدی در میان صاحب نظران تبدیل شده است و بسیاری از اهل فن، اعتقاد دارند که در زمانه ما، جنگ نظامی جای خود را به جنگ نرم داده و قدرت ها تلاش می کنند از راه تاثیر گذاری بر رسانه ها و مطبوعات و مراکز آموزشی، کنترل افکار عمومی را در دست گرفته و به این ترتیب، راههای تسلط بر رقبا را طی نمایند.

 شاید یکی از سوالاتی که مطرح شود این باشد که آیا در کلام و اندیشه امام خمینی(ره) به عنوان یک رهبر تیزهوش و آگاه دینی، به موضوع جنگ نرم نیز اشاره شده است یا نه؟ نوشتار زیر که با عنوان جنگ نرم در کلام و اندیشه امام تدوین شده، به سوال فوق پاسخ خواهد داد.

امام خمینی(ره)، در طول دوران حیات مبارزاتی خود، همچنان که به ابعاد مختلف مبارزه توجه کامل داشت، به جنگ نرم، شیوه های آن و ابزارهای مورد استفاده در آن نیز در مقاطع مختلف توجه نشان داده و با تعابیر مختلف، دوستداران خود را به آن متوجه ساخته است. هر چند که واژه جنگ نرم در کلام امام خمینی(ره)، هرگز استفاده نشده، اما توجه امام به مبانی جنگ نرم، نشان از حساسیت امام نسبت به موضوع داشته است.

اهداف دشمن در جنگ نرم از دیدگاه امام خمینی(ره):

امام خمینی(ره)، به عنوان رهبری آگاه به مبانی جنگ نرم، یکی از راههای مهمی که دشمن از طریق آن جهت ضربه زدن به اسلام و انقلاب اسلامی اقدام خواهد کرد را استفاده از روش های جنگ نرم عنوان می کنند. ایشان در یکی از سخنرانی های خود، یاد آوری می کنند که  آمریکا با زور سرنیزه به میدان نمی آید، بلکه با قلم به میدان می آید و به این ترتیب، شیوه جنگ غرب علیه اسلام را پیش بینی می نماید. ایشان، در تذکری به دوستان انقلاب اسلامی، خاطر نشان می کند که نباید از قدرت نظامی دشمن ترسید: عزیزان من! ما از حصر اقتصادى نمى‏ترسیم، ما از دخالت نظامى نمى‏ترسیم، آن چیزی که ما را مى‏ترساند وابستگى فرهنگى است، ما از دانشگاه استعمارى مى‏ترسیم.

این رهبر فرزانه، ایجاد وابستگی شدید فرهنگی به غرب را مهمترین هدف دشمن از راه اندازی جنگ نرم عنوان می کند.

از جمله نقشه ها که مع الا سف تأثیر بزرگى در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادى به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهاى استعمارزده از خویش و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است به طورى که خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگى به یکى از دو قطب را از فرائض غیر قابل اجتناب معرفى نمودند و قصه این امر غم انگیز طولانى و ضربه هایى که از آن خورده و اکنون نیز مى خوریم کشنده و کوبنده است . این پیر خردمند، همواره در سخنان خود که به مثابه چراغ هدایت انسان های آزادیخواه و دینمدار در طول اعصار بر افروخته است، بیش از همه، به عرصه هایی که دشمن از طریق آن تلاش خواهد کرد تا به پیکره امت اسلامی ضربه وارد نماید حساسیت نشان داده، و بخش زیادی از تلاش خود را به اصلاح این عرصه ها اختصاص داده است.

منبع : http://www.jnarm.blogfa.com

  • سربازِ گمنام

برچسب زدن: بر اساس این تاکتیک، رسانه ها، واژه های مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل کرده و آنها را به آحاد یا نهادهای مختلف نسبت می دهند.
تلطیف و تنویر: از تلطیف و تنویر (مرتبط ساختن چیزی با کلمه ای پر فضیلت) استفاده می شود تا چیزی را بدون بررسی شواهد بپذیریم و تصدیق کنیم.
انتقال: انتقال یعنی اینکه اقتدار، حرمت و منزلت امری مورد احترام به چیزی دیگر برای قابل قبول تر کردن آن منتقل شود.
تصدیق: تصدیق یعنی اینکه شخصی که مورد احترام یا منفور است بگوید فکر، برنامه یا محصول یا شخص معینی خوب یا بد است. تصدیق فنی رایج در تبلیغ، مبارزات سیاسی و انتخاباتی است.
شایعه: شایعه در فضایی تولید می شود که امکان دسترسی به اخبار و اطلاعات موثق امکان پذیر نباشد.
کلی‏ گویی: محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانه های غربی مصادره و در جامعه منتشر می شود، مورد کنکاش قرار نمی گیرد. تولیدات رسانه های غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملو از مفاهیمی مانند جهانی شدن، دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و... است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف و توجیه مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینه ای مشخص بکار گرفته می‏شوند.
دروغ بزرگ: این تاکتیک قدیمی که هنوز هم مورد استفاده فراوان است، عمدتاً برای مرعوب کردن و فریب ذهن حریف مورد استفاده قرار می‏گیرد.
پاره حقیقت‏گویی: گاهی خبر یا سخنی مطرح می شود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد.
انسانیت‏زدایی و اهریمن‏سازی: یکی از موثرترین شیوه های توجیه حمله به دشمن به هنگام جنگ (نرم و یا سخت)، «انسانیت‏زدایی» است. چه اینکه وقتی حریف از مرتبه انسانی خویش تنزیل یافت و در قامت اهریمنی در ذهن مخاطب ظاهر شد، می توان اقدامات خشونت آمیز علیه این دیو و اهریمن را توجیه کرد.

  • سربازِ گمنام

راه مقابله با جنگ نرم

 راه مقابله با جنگ نرم که امروزه به‌طور ویژه دانشگاهیان ما درگیر آن هستند، این است که اولاً درک کنیم که این هم یک نوع جنگ است. گمان نکنیم جنگ، فقط جنگ نظامی و سخت است. طرف مقابل ما در این جنگ نیز به دنبال اهداف و منافع خاص خود است و چیز دیگری مدّنظرش نیست. درک این‌که در شرایط جنگ نرم قرار داریم، کمک می‌کند تا واقعیات اجتماعی و سیاسی پیرامون‌مان را بهتر ببینیم.

اصول و روش‏های مقابله با جنگ نرم

اما چه کار کنیم تا بتوانیم با بهره‏ گیری از ساز و کارهای مختلف از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری کنیم و یا از دامنه اثرات اجتماعی فرهنگی و سیاسی آن ها را کاست و یا از میان برد.

 برای مقابله با جنگ نرم، نخست باید ویژگی‌های این نوع جنگ را آنالیز کرده و خوب بشناسیم و بدانیم که جنگ نرم با جنگ سخت، چه تفاوت‌هایی دارد. آنچه در جنگ سخت مورد هدف قرار می‌گیرد، جان انسان‌ها، تجهیزات، امکانات و بناهاست که معمولا در این مواقع با استفاده از همین مسائلی که مورد هدف قرار گرفته است، افکار عمومی علیه دشمن فعال می‌شود، در حالی که در جنگ نرم آن چه هدف قرار می‌گیرد، افکار عمومی است.

 برای دستیابی به این هدف، باید بیش از گذشته رسانه‌ها را مورد توجه قرار دهیم و افکار عمومی داخلی و جهانی را نسبت به دروغ‌پردازی رسانه‌های خارجی، آگاه کنیم. این دو مهم فقط با تقویت رسانه‌های خودی و تلاش برای بین‌المللی کردن این رسانه‌ها، میسر است. دیپلماسی رسانه‌ای در سیاست خارجی هر کشور به دو صورت تحقق می‌یابد؛ یکی مدیریت رسانه‌ها توسط سازمان‌های دیپلماتیک رسمی کشور و دیگری به صورت خودجوش و در راستای سیاست‌های کلان کشورها.

 هر ملتی و کشوری دارای منابع قدرت نرم است که شناسایی و تقویت و سازماندهی آن ها می تواند براساس یک طرح جامع تبدیل به یک فرصت و هجوم به دشمنان طراح جنگ نرم شود. به عنوان مثال، منابع قدرت نرم در ایران را می توانیم «ایدئولوژی اسلامی»، «قدرت نفوذ رهبری»، «حماسه ‏آفرینی‏ها» و «درجه بالای وفاداری ملت به حکومت» برشمریم.

  • سربازِ گمنام

معلمان افسران جنگ نرم و تاثیر گذار مقاله با آن

 اصولاً جنگ‌هایی که از نوع نظامی است و از وسایل و ادوات نظامی در آن استفاده می‌شود، به‌عنوان جنگ سخت یا Hard War مشهور است. ولی اگر در این جنگ از وسایل و ادوات و کالاهای فکری و فرهنگی استفاده شود، اصطلاحاً به آن Soft War یا جنگ نرم اطلاق می‌کنند. بنابراین شاخصه‌ی جنگ نرم، استفاده از ابزارهای فکری و فرهنگی است. کشورهای استکباری به این نتیجه رسیده‌اند که همان‌‌گونه که استعمار به شیوه‌های قدیم، دیگر جواب‌گوی نیازها و اقتضائات امروزه نیست و باید در قالب استعمار نو وارد برخی از کشورها شد، از طریق جنگ سخت نیز چندان نمی‌توان موفقیت‌های مورد نظر را کسب کرد. بنابراین سعی می‌کنند با تمرکز بر مسائل فکری، ایدئولوژیک و فرهنگی و در واقع با گشودن جبهه‌ی جنگ نرم، به اهداف خود برسند. امروزه با استفاده از تکنولوژی‌های ارتباطاتی مانند سایت‌ها، وبلاگ‌ها و... این تأثیرگذاری از سوی آن‌ها راحت‌تر اعمال می‌شود. شیوه‌ی عمده‌ی این تأثیرگذاری نیز به این صورت است که ابتدا مجموعه مؤلفه‌هایی را در ارتباط با یک موضوع استخراج می‌کنند؛ یعنی در رابطه با موضوعی که می‌خواهند القائی در مورد آن داشته باشند، چند مؤلفه را استخراج کرده و سعی می‌کنند دست‌کم نیمی از این مجموعه مؤلفه‌ها صادق باشد. آن‌گاه این اطلاعات صحیح را به‌عنوان پوشش و چتری به‌کار می‌گیرند تا در دل آن، چند موضوع خلاف واقع و نادرست را با تجزیه و تحلیل‌هایی و به‌عنوان کالا و خدمات فکری و فرهنگی به کام مخاطب بریزند. بنابراین با جذابیت ظاهری که برای مخاطبان ایجاد می‌کنند، آن‌ها را در پی بردن به انگیزه‌ی اصلی، دچار مشکل کنند. زیرا هنگامی‌‌که مخاطب می‌بیند چند مورد از این مؤلفه‌ها صحیح است، دیگر کل آن پدیده و تحلیل ارائه شده از آن را می‌پذیرد. دشمنان از این طریق می‌توانند اهداف مورد نظر خود را به مخاطب تحمیل کنند.  طبیعتاً راه مقابله با جنگ نرم که امروزه به‌طور ویژه دانشگاهیان ما درگیر آن هستند، این است که اولاً درک کنیم که این هم یک نوع جنگ است. گمان نکنیم جنگ، فقط جنگ نظامی و سخت است. طرف مقابل ما در این جنگ نیز به دنبال اهداف و منافع خاص خود است و چیز دیگری مدّنظرش نیست. درک این‌که در شرایط جنگ نرم قرار داریم، کمک می‌کند تا واقعیات اجتماعی و سیاسی پیرامون‌مان را بهتر ببینیم.  نکته‌ی دوم این‌که باید درک کنیم اگر در رابطه با یک پدیده از سوی رسانه‌های بیگانه چند مؤلفه به صورت ظاهراً صحیح القاء می‌شود، مؤلفه‌های فراوان دیگری هم وجود دارد که در قالب این چند مؤلفه‌ی صحیح، به صورت خلاف واقع و کذب به خوراک فکری برای مخاطبان تبدیل می‌شود. اگر قشر جوان و دانشجویان و دانش آموز ما دریابند که مجموعه‌ی این مؤلفه‌ها، لزوماً صادق نیست و در دل مؤلفه‌های درست، بسیاری از مؤلفه‌ها به صورت کاذب وجود دارد، از جذابیت ظاهری که از طریق القائات فکری و فرهنگی می‌تواند بر افکار تأثیر بگذارد، کاسته می‌شود. در این رابطه باید دائماً آگاهی‌بخشی و یادآوری صورت پذیرد.

 آیه‌ی 194 سوره‌ی بقره می‌فرماید: "فمَن اعْتَدی عَلیکم فاعْتَدوا علیه بِمثل ما اعتَدی عَلیْکم"؛ یعنی وقتی دشمنان با شما وارد جنگ شدند، شما هم با آن‌ها مقابله به مثل کنید. اگر جنگ، جنگ نظامی است باید از طریق نظامی وارد شد؛ "و أعِدّوا لهم ما اسْتَطعتم مِن قُوّة". اگر جنگ، جنگ اقتصادی است، به همان شیوه و اگر جنگ، جنگ فرهنگی و فکری است باید مقابل به مثل ما هم به همان صورت شکل بگیرد. بنابراین در کنار موارد پیش‌گفته و شاید به‌عنوان یک محور اساسی، باید مقابله به مثل هم با همان شیوه‌های فکری- فرهنگی و تقویت افکار سالم در ضمیر جامعه کار کرد. تلاش برای تقویت روز‌به‌روز باورهای سالم، هجمه‌های فرهنگی و نرم را نیز خنثی خواهد کرد. باید این نکته را در نظر داشته باشیم که چون قشر دانش آموزبیشتر با مقوله‌ی فکر و فرهنگ ارتباط دارد، در جنگ نرم دشمن نیز این قشر در اولویت‌های بالای آن‌ها قرار می‌گیرد. حال اگر در قشر تجّار، بازرگانان و... وارد شویم، مباحث اقتصادی و جنگ اقتصادی همچون تحریم و... بیشتر مدّنظر است و مباحث ایدئولوژیکی و فکری چندان موضوعیت پیدا نمی‌کند. بنابراین دانش آموزان که بیشتر با دانش، کتاب، ایدئولوژی و فرهنگ و... سر و کار دارند، گروه مخاطب و هدف اصلی دشمن در جنگ نرم هستند.

در مورد نقش معلمان در مقابله با جنگ نرم نیز این نکته حائز اهمیت است که نقش روشنگر آن‌ها برای دانش آموزان بسیار اساسی است. معلمان می‌توانند ادراک مناسب از وضعیت موجود را به دانش آموزان خود منتقل کنند. بدون شک اگر دشمنان ما مانند آمریکا و اسرائیل، حرف‌های جذابی می‌زنند، دلشان برای این کشور نسوخته یا دنبال منافع ملی ما نیستند. انگیزه‌های آن‌ها از توجه به کشورهای خاورمیانه را می‌توان در عراق و افغانستان مشاهده کرد. بنابراین جذابیت‌های ظاهری که دشمن در قالب القائاتش ایجاد می‌کند، باید توسط اساتید برای دانش آموزانکالبدشکافی شود.ست ، ‌مسئله‌ای که لازم است تا با برخورد مناسب از سوی برنامه‌ریزان فرهنگی و شرکت فعالانه در جریان « اشاعه فرهنگی » همراه شود . راهکارهای موثری برای حفظ و ارتقای ارزش‌های دفاع مقدس عبارتند از:

1) جلوگیری از کمرنگ شدن شدن این ارزش ها و تبدیل وضعیت از سطح ملی به گروهی

2)زمینه سازی برای اهمیت یافتن این ارزش ها از طریق تبیین مبانی عقلانی و اعتقادی آن ها

3)باور پذیر کردن ارزش ها برای مخاطبان.

4)باز آفرینی فرهنگی ارزش های دفاع مقدس با معرفی نمادها و قهرمانان این عرصه.

منبع: http://www.jnarm.blogfa.com/

  • سربازِ گمنام

شرح وظایف افسران جوان جنگ نرم

 ۱- ولایت پذیری و دفاع از حریم ولایت بحث ولایت پذیری و دفاع از حریم ولایت از دو منظر قابل تامل می باشد . اول آنکه تحلیل مجموعه اقدامات انجام گرفته برای براندازی نرم –جنگ نرم- در ایران نشان می دهد که طراحان جنگ نرم بر علیه ایران به علت جایگاه ولایت فقیه در اعتقادات جامعه ایران و میزان تاثیرگذاریش و همچنین به عنوان مهمترین عامل در پیشگیری از براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی آنهم با وجود گذشت قریب به سه دهه از عمر انقلاب ایران ، بیشترین طراحی را برای مشروعیت زدایی و مخصوصا اعتبار زدایی از جایگاه ولایت فقیه و به صورت مشخص از شخص مقام معظم رهبری را در دستور کار خود قرار داده اند.

 دوم انکه ولایت فقیه به عنوان یک فقیه عالم و با تقوا وعادلترین و آگاه ترین فرد به مسایل سیاسی و حکومتی قطعا شایسته ترین فرد برای اطاعت پذیری نیز خواهد بود . در چند ماه اخیر در حوادث بعد از انتخابات یکبار دیگرنقش رهبری و جایگاه آن برای حفظ نظام به خوبی برای دوست و دشمن آشکار شد،آنهم در شرایطی که شاید بسیاری از اهداف برای تحقق انقلاب مخملی در ایران اتفاق افتاده بود و یا شرایطش مهیا شده بود.

 رهبری بزرگوار به عنوان فصل الخطاب و همچنین به عنوان مهمترین رکن جامعه ایران برای حفظ و انسجام ملی و اسلامی سبب شد که کشور از فتنه ی بزرگ به سلامت عبور کند . وجود ولایت فقیه به عنوان بزرگترین عامل در جلوگیری از بوجود آمدن انقلاب مخملی در ایران نشان داد که تفاوت ایران با گرجستان ، اوکراین و حتی کشور قدرتمندی همچون شوری سابق دروجود جایگاه ولایت فقیه در ساختار حکومتی و سیاسی و مذهبی می باشد.

بنابراین این دو موضوع نشان می دهد که افسران جوان باید در اولین گام ها ولایت پذیری و دفاع از حریم ولایت را در صدر برنامه های خود برای مقابله با جنگ نرم را قرار دهند.

2- حفظ هویت ایرانی اسلامی اساس جنگ نرم برای تحت تاثیر قرار دان باورهای فرهنگی و اعتقادی جامعه هدف می باشد. فلذا ضروریست برای مقابله با جنگ نرم حفظ و عمق بخشی به هویت ایرانی و اسلامی جز اولین و شاخص ترین برنامه های افسران جوان در مقابله با جنگ نرم باشد.امروزه جنگ نرم برای التقاتی کردن اسلام ناب برنامه ریزی و سرمایه گذاری کرده است.

 آنان به دنبال آن هستند که با ترویج فرهنگ سکولار هویت اسلامی را تحت تاثیر قرار داده و از درون به لحاظ محتوایی متلاشی کنند و آن اسلامی باقی بماند که در ادبیات سیاسی کشورمان به اسلام آمریکایی معروف شده است.

استکبار جهانی الخصوص آمریکایی ها به وسیله رسانه های وابسته شان در تلاش بوده اند که الگوی های شخصیتی جدیدی به جوانان ایران معرفی کنند. آنان در این میان سعی دارند بسیاری از ارزش های فرهنگ آمریکایی را به شخصیت جوان و دانشجو ایرانی القا کنند.بنابراین بهترین راه برای مقابله با این جریانات حفظ و عمق بخشی هرچه بیشتر و توجه به هویت ایرانی اسلامی می باشد.

3- مقابله رسانه ای و بالا بردن سواد رسانه ای جنگ نرم در حوزه رسانه ها اتفاق می افتد.این جمله یک ادعای کارشناسی است که موید این مطلب است که بسیاری از بار جنگ نرم بر دوش رسانه ها می باشد. کشور ی که از رسانه های قوی و متعددی برخوردار نباشد قطعا در این جنگ رسانه ی که به فرهنگ و اعتقادات آن کشور تهاجم شده است ، شکست خواهد خورد. دانشجویان –افسران جوان -اگر از سواد رسانه ای کافی برخوردار نباشند قطعا نخواهند توانست در فضایی سنگین رسانه ی این روزهای جهان تاب بیاورند .

در این میان طراحان جنگ نرم سرمایه گذاری خاصی بر روی نشریات دانشجویی خواهند کرد و قابل پیش بینی است که بعضی از نشریات دانشجویی نمایندگی جنگ نرم را خواهند کرد. این مسئله باید مورد توجه جدی قرار بگیرد زیرا نشریات دانشجویی تاثیرات خاص خود را بر روی فضای افکار عمومی دانشگاه ها دارند.البته آنچه به صورت ویژه ای بر روی آن کار خواهد شد فضای سایبری می باشد زیرا به نظر می رسد به علت پرکار بودن طراحان جنگ نرم در فضای مجازی به صورت ویژه به آن پرداخته شود. اگر یک اصل را بپذیریم که اطلاع رسانی از ابزار مهم جنگ نرم است، بنابراین در حوزه رسانه و نشریات دانشجویی به صورت ویژه افسران جوان باید فعال باشند.

 4- خوشبین بودن از مهمترین اهداف جنگ نرم در کشورهای هدف ایجاد روحیه رخوت،ناامیدی و بی نشاطی در آن جامعه می باشد. همچنانکه مقام معظم رهبری در دیدار چند روز قبل با دانشجویان فرمودند در برابر این ترفند باید دانشجویان به آینده خوشبین باشند.

 رهبر انقلاب اسلامی، نگاه امیدوارانه و خوشبینانه به آینده را باعث تقویت جبهه ملت ایران در مقابل جنگ نرم دشمنان دانستند و فرمودند:« این خوشبینی، متکی بر تحلیلِ واقع بینانه است ».بنابراین دانشجویان باید به آینده انقلاب و کشور و خود خوشبینانه نگاه کنند زیرا دشمن در طراحی جنگ نرم به دنبال ان هست که شور کار ، نشاط و امید به آینده را از آنان بگیرد.

5- اصالت دادن تحصیل علم بر فعالیت های سیاسی مقطعی همچنانکه مقام معظم رهبری اشاره فرمودند که «بنده همیشه دانشگاهها را به تولید علم و نهضت نرم افزاری فرامی خوانم چرا که برتری علمی را یک رکن امنیت بلندمدت کشور می دانم. ودر ادامه رهبر انقلاب اسلامی با هشدار به دانشجویان و دانشگاهیان درباره طرح دشمنان برای ایجاد اختلال در کار علمی دانشگاهها نیزافزودند: همه مراقبت کنند در این مسائل سیاسی کوچک و حقیر، کار علمی دانشگاهها و کلاسها و مراکز تحقیقاتی دچار آسیب نشود و هدف آشکار و مشخص دشمن برای اینکه حداقل مدتی دانشگاهها را به تعطیلی و تشنج و اختلال بکشاند محقق نگردد.

بنابراین اصالت تحصیل علم بر فعالیت های سیاسی مقطعی یک اصل مهم برای افسران جوان در جبهه مقابله با جنگ نرم می باشد. البته افسران جوان باید توجه داشته باشند که گاهی حتی بعضی از کنفرانس های علمی به لحاظ محتوا و پیام مصداق جنگ نرم می باشند و توجه نمایند که طراحان جنگ نرم در دانشگاه ها ممکن است درغالب گروه های تحقیقاتی – پژوهشی دست به جاسوسی نیز بزنند.

۶- مواجه درست با نافرمانی های مدنی تشکلی های دانشجویی و مقابله با پروژه بی ثبات سازی و ایجاد نارضایتی یکی از اهداف مهم در جنگ نرم آن هست که دانشجویان و الخصوص تشکل های دانشجویی دست به نافرمانی های مدنی ، اعتراض های غیر قانونی و تحصنات ودادن بیانیه ها افراطی و گرفتن متینگ های سیاسی مخرب بزنند. این مسئله با حوادث بعد از انتخابات برای شروع ترم جدید قطعا به صورت جدی تری دنبال خواهد شد.

 تلاش در جهت ایجاد نارضایتی در میان دانشجویان از دیگر برنامه های طراحان جنگ نرم می باشد که افسران جوان باید توجه داشته باشند که خود تکمیل کننده پازل دشمن در این زمینه نباشند.آنچه در اینباره به نظر می رسد آنستکه باید بدور از افراط و تفریط این مسله توسط خود دانشجویان مدیریت شود.

7- مقابله با مجموع اقدامات مغرضانه برای نشان دادن عدم کارآمدی و مشروعیت دولت منتخب یکی دیگر از مواردی که در طراحی ها برای انقلاب مخملی در ایران در نظر گرفته شده است اقدامات تخریبی احتمالی برای نشان دادن عدم کارآمدی و مشروعیت و اعتبار دولت منتخب –دولت دهم – خواهد بود وباید چنین گفت مشروعیت زدایی و نشان دادن ناکارامدی دو محور عمده پیش رو طراحان جنگ نرم در ایران می باشد.

8- مقابله با تفکر لیبرالی و دموکراسی غربی از روش های این چند سال اخیر برای فروپاشی از درون در نظام جمهوری اسلامی ایران ترویج تفکر لیبرالی و دموکراسی غربی بوده است. این مسئله دام کهنه وقدیمی حقوق بشر و دموکراسی است که از تفکر لیبرالی بیرون می آید و فضایی برای شبکه سازی و یارگیری جنگ نرم می باشد .

 تقویت و ایده جنبش دمکراسی به سبک امریکایی و مستمسک قراردادن مقوله حقوق بشر، حقوق زنان از مواردیست که بستر ایجاد تحقق جنگ نرم در دانشگاه ها و کشور می باشد. فلذا مقابله با تفکر لیبرالی از مواردیست که دانشجویان به صورت جدی باید به آن بپردازند.

 9- مقابله با شکاف های قومی و مذهبی تشدید اختلافات قومی و مذهبی از راه کاری اصلی برای جنگ نرم می باشد. بطوریکه در تحقق جنگ نرم بحث تشدید اختلافات قومی و مذهبی همیشه در رئوس اجرای برنامه ها بوده است. در همین زمینه تقویت فرقه های ضاله نیز مورد توجه خاص طراحان جنگ روانی بوده است.تقویت وهابیون و همچنین حمایت های جدی از بهایان در ایران از جمله این برنامه ها ست. حتی ساختن مراجع قلابی و علمایی التقاطی از دیگر این روش ها می باشد .

10- کسب آگاهی و بصیرت به گفته رهبری حتی بعضی از نخبگان کشور در حوادث اخیر دچار بی بصیرتی شدند.بنابراین تلاش همیشگی برای کسب آگاهی و بصیرت از مواردیست که باید دانشجویان برای مقابله با جنگ نرم به ان توجه جدی داشته باشند.

11- افشاگری ،شفاف سازی و مشخص کردن خاکریز خودی و غیر خودی افشاگری و شفاف سازی ابعاد مختلف و برنامه های جنگ نرم از مواردیست که جزء وظیفه تک تک افسران جوان می باشد.

 در جنگ نرم شما با خاکریز پنهان دشمن مواجه هستید.خطوط و خط کشی ها در ان کاملا پنهان و غیر آشکار می باشد، دشمن شناسی و تشخیص خودی و غیر خودی برای جامعه مشکل می باشد.بنابراین باید در این زمینه دست به افشاگری و شفاف سازی زد. و خاکریز خودی و غیر خودی را کامل مشخص کرد تا چهره نفاق نیز آشکار شود.

  • سربازِ گمنام

سانه‌ و فیس‌بوک ابزار لابی یهود برای شستشوی مغزی مردم


(بسم الله الرحمن الرحیم)

پایگاه تحلیلی آمریکایی « وترنز تودی»، در مقاله‌ای به قلم «مایک استاتیز»، می‌نویسد: دیگر زمان آن رسیده است که مردم آمریکا به خاطر منافع شخصی و جمعی خود در مقابل مافیای یهودی بایستند. وی با اشاره به استفاده این قدرت از ابزار رسانه‌ای برای شستشوی مغزی آمریکایی‌ها، به خصوص نسل جوان، خاطر نشان کرد که بیشتر برنامه‌های تلویزیونی و اینترنتی آمریکا هدفی مشترک را دنبال می‌کنند و آن هم چیزی نیست جز ایجاد رعب و وحشت، امیدواری، انحراف از مشکلات اصلی، آشفتگی و حرص و آز در بین مردم این کشور. ‌

* خودشیفتگان در پی راهی برای ارضای نیازشان به توجه هستند

 آشفته بازار رسانه‌های جمعی از خیلی جهات شبیه برنامه‌های نه چندان جذاب تلویزیونی است؛ برنامه‌هایی که زندگی افرادی خودشیفته و مبتلا به اختلال‌های روانی را به تصویر می‌کشد، افرادی که در به در به دنبال توجه می‌گردند. آنها اجازه می‌دهند که دوربین تلویزیون به زندگی خصوصی‌شان پای بگذارد، تنها به این امید که شاید شهرتی کسب کنند.

* اما شاید کنایه‌آمیزترین جنبه این برنامه‌ها: بیشترشان از روی متن اجرا می‌شوند

فرقی ندارد که «شبکه آموزش» را تماشا کنید یا «شبکه تاریخ» و «شبکه زندگینامه»، چرا که همه جا با برنامه‌هایی روبرو خواهید شد که تنها وقت شما را تلف می‌کنند؛ یا دارند مشکلات افرادی را نشان می‌دهند که دچار بیماری چاقی هستند و می‌خواهند لاغر شوند، یا در صدد رفع مشکلات رفتاری و یا هزاران معضل دیگرشان هستند. در برنامه‌های دیگرشان هم چند کم‌عقل و بی‌اعتقاد را جلوی دوربین به جان هم می‌اندازند.

* انحراف و فساد در لباس تجمل‌گرایی

 بیشتر این برنامه‌ها تنها با هدف ترویج انحراف و فساد در جامعه ساخته می‌شوند. راهشان هم پرزرق و برق نشان دادن اسباب غرور، آز، بی‌قیدی و وحشی‌گری انسان‌هاست، کاری که تنها «هالیوودی‌های» همجنس‌باز، معتاد و انسان‌های مجنون دیگر می‌توانند انجام دهند.

* برخی مربیان سلامت تلویزیون خود به مشاور نیاز دارند

هالیوود به خاطر آن دسته از مخاطبان غیرعادی خود که به دنبال درمان مجانی بیماریشان هستند به عرصه سلامت روانی هم پای گذاشته است و برنامه‌هایی را به نمایش می‌گذارد که در آنها یک عده مربی سلامت و نیروهای قلابی را که خودشان بیشتر به مربی سلامت نیاز دارند، به چهره‌های تلویزیونی تبدیل می‌کند.

* «اپرا وینفری» که رسانه‌ها او را «ملکه کلام» می‌دانند، باعث مطرح شدن نام بسیاری از این چهره‌های قلابی است

 خیلی از این تبه‌کاران تنها با یک باز ظاهر شدن در برنامه «اپرا وینفری» ره صد ساله برای دستیابی به شهرت را یک شبه طی می‌کردند. آنها در ادامه راهشان ده‌ها کتاب بی‌فایده هم نوشته‌اند که توصیه‌های اقتصادی وحشتناکی برای خواننده خود دارند. جنسی که آنها به مردم می‌فروشند حرص و آز است ولی در لباس دست نیافتنی‌هایی چون پول، عشق و خوشبختی. حتی برخی از آنها برای خود برنامه تلویزیونی ترتیب داده‌اند و مطالب به‌دردنخوری را تحویل مردم می‌دهند که از کسی جز عناصر «هالیوود» انتظار نمی‌رود.

* ساده‌لوحانی که با طناب این شیادان به چاه مرگ شتافتند

میلیون‌ها ساده‌لوح هم هستند که گول این شیادان را خورده‌اند و صدها میلیون دلار به جیب آنها ریخته‌اند. حداقل هر کدام این افرادی که با برنامه «اپرا» برای خود اسم و رسمی بدست آورده‌اند، مسئول مرگ چند تنی هستند که با توصیه‌های آنها کارشان به مرگ کشیده شده است. چند سال پیش، «جیمز آرتور ری» که خود را «جنگجوی روحانی» می‌خواند، پس از شهرتی که به دنبال شرکت در برنامه «اپرا» در بین اصحاب رسانه کسب کرد، در نقطه‌ای نزدیک شهر «سدونا» واقع در ایالت «آریزونا» یک مرکز تشکیل داد. وی در یکی از برنامه‌های خود، شرکت‌کنندگان را وادار کرد که برای رسیدن به «آمادگی ذهنی» به مدت دو ساعت در یک «سونای سنتی» بنشینند. نتیجه کاری «ری» این بود: دو تن از این افراد جان سپردند و چندین نفر دیگر هم راهی بیمارستان شدند. اگر به وبگاه «ری» سری بزنید خودتان می‌بینید که رسانه‌ها تا چه اندازه باعث ترویج فعالیت‌هایش شده‌اند.

* اپرا هیچگاه اظهار پشیمانی نکرد

اگرچه «اپرا» طی تمام این سال‌ها باعث شروع و ترویج فعالیت‌های چنین شیادانی شده است، هیچ‌گاه مسئولیت زیان‌هایی را که این افراد به مردم زده‌اند بر عهده نگرفته است. علاوه بر این، حتی تا کنون هیچ‌گونه انتقادی جدی هم از وی نشده است که در ساختن برنامه از این افراد با دقت عمل نکرده است. در عوض همواره او را به عنوان کسی که خدماتی شایان به جامعه خود عرضه کرده است، ستایش کرده‌اند.

* دشمنی اپرا با مردم آمریکا رودرروست

«اپرا» بیشتر از این که به جامعه خدمت کرده باشد، فاجعه‌ای عظیم برای مردم به ارمغان آورده است. به یاد داشته باشید که درآمد «اپرا» از طریق تبلیغات و توافق‌نامه‌ها تأمین می‌شود؛ بدین معنا که وی متعلق به بخش اداری آمریکاست و برای دشمن مردم این کشور کار می‌کند.

* اهداف برنامه‌های تلویزیونی در عمل تغییر می‌کند

فرقی ندارد که برنامه مبتلایان به چاقی عاشق لاغر شدن را می‌بینید یا زنان جذاب ولی کم‌خردی را که حاضرند جلوی چشم میلیون‌ها بیننده شخصیت خود را نادیده بگیرند؛ همه این برنامه‌ها بر روی یک مسئله تمرکز یافته‌اند: جنبه‌های تیره و منفی شرکت‌کنندگان در برنامه. به نظر من آنها در پی یافتن راهی هستند که از طریق آن بیننده در مورد زندگی شخصی خود احساس بهتری بدست آورد، اما به نظر می‌آید که نتیجه کاملا عکس این بوده است. در بسیاری از موارد، این گردن‌کلفتان، هرزه‌ها و طبقه وازده جامعه، ستاره تلقی می‌شوند.

* پیام همه شبکه‌های تلویزیونی آمریکا مشترک است

بیشتر بخش جدی برنامه‌های تلویزیونی را برای شستشوی ذهن سیاسی و اجتماعی-اقتصادی افراد جامعه نگه می‌دارند. در آمریکا به این بخش «اخبار» می‌گویند. مهم نیست که چه شبکه‌ای را برای تماشای خبر انتخاب کنید. همه آنها یک پیام را به مخاطب می‌رسانند؛ همان پیامی که از رسانه‌های تحت کنترل شدید و دستکاری شده جهان اولی انتظار می‌رود. با کمال تعجب باید بگوییم که انتقال خبر در آمریکا برای ترویج موارد زیر به کار می‌رود:
 رعب و وحشت: برای ترساندن مردم از تهدید تروریست‌ها به دروغ و فریب چنگ می‌زند؛ این مسئله باعث می‌شود که ماشین جنگ آمریکا به کار خود ادامه دهد و آقایان میلیاردها دلار از مالیات دهندگان بچاپند تا ارتش و صنعت را تأمین مالی کنند.
 امیدواری: بدین منظور که مردم به خاطر اوضاع بد اقتصادی احساس بدی نداشته باشند. این اقدامات نشاط‌بخش برای این است که اعتماد مشتریان جلب شود و در نتیجه مردم جامعه نسبت به اقتصاد و آینده خود امیدوار بمانند. با این کار آنها تشویق می‌شوند که پول بیشتر خرج کنند و با این کار اوضاع اقتصادی هم رونق می‌یابد.
 آشفتگی: برای این که آنها بدون در دست داشتن رسانه‌های جمعی نمی‌دانند اوضاع اطرافشان در چه حال است. رسانه مانند یک تکیه‌گاه ذهنی است، با این حساب رسانه مطمئن است که می‌تواند از طریق تبلیغات درآمد خود را تأمین و مخاطبان خود را حفظ کند؛ مخاطبانی که کماکان می‌شود به آنها دروغ گفت.
 انحراف از موضوع اصلی: بدین منظور که مردم مشکلات اصلی خود را فراموش کنند. مخاطبانی که آنتنشان را برنامه‌های ورزشی و اخبار ستاره‌های «هالیوود» اشغال کرده است، به جای این که به فکر اوضاع جاری اقتصادی باشند، تمام حواسشان پرت «لیبرون جیمز» و «بریتنی اسپیرز» است، چون اگر واقعیت‌های اقتصاد، نظام بهداشت و سلامت و فعالیت‌های سیاسی آمریکا را دریابند، خیلی پیش‌تر از این‌ها دولتشان را مورد حمله قرار می‌دهند.
 حرص و آز: برای این که مشتریان را به خرید اجناسی وادار کنند که نیاز یا توانایی خریدشان را ندارند. این دیدگاه تنها به دست حامیان مالی رسانه‌ها عملی نمی‌شود، بلکه تبلیغات آموزشی «پوکر» و برنامه بورس اوراق بهاداری هم که توسط این شبکه‌ها و ایستگاه‌های شبیه‌شان به آنتن فرستاده می‌شود هم در این قضیه نقش دارند.

* بیداری مردم تنها تا جایی که به منافع دولت لطمه نزند

در کل می‌توان گفت که هدف رسانه بیدار کردن افکار آمریکایی‌هاست البته تا آنجا که دولت به راحتی قادر به کنترل آنها باشد. هدف دیگر رسانه آن است که با تقویت وضعیت مصرف‌گرایی، «طرح پونزی» (یا همان طرح شبه هرمی که وعده سودی کلان را در مدتی کوتاه می‌دهد) در اقتصاد را کماکان ادامه دهد. با این کار دولت می‌تواند راحت و بدون هیچ گونه درگیری، آزادی‌ها و اختیاراتی را که زمانی مردم این کشور از آن بهره می‌بردند، سلب کند و همه را در اختیار بخش اداری آمریکا، «وال‌استریت» و نظام بانکی قرار دهد.

* جنایات رسانه‌ای اهداف سیاسی دارد

سردمداران جنایات رسانه‌ای تا کنون صدها پیام دیگر به مردم فرستاده‌اند تا بتوانند مافیای یهودی را ترویج کنند. ازدواج‌های بین نژادی، چند فرهنگی، زندگی همجنس‌بازان، حرص و آز، فساد و بی‌بندوباری برای آن به میان آمده است که حواس مخاطبین را به سوی خود بکشاند، آنها را خاموش کند، روح انسان را از مسیر اصلی‌اش منحرف کند و فردیت‌گرایی را از بین ببرد.

* پیام بازرگانی در برابر میلیون‌ها دلار پول

 پیام‌های بازرگانی نقشی بسیار مهم در عالم رسانه ایفا می‌کنند، چرا که بخش زیادی از درآمد رسانه‌ها از طریق تبلیغات تأمین می‌شود. ادارات دولتی هزاران دلار به دفترهای تبلیغاتی و مراکز روابط عمومی ارسال می‌کردند تا در مقابل آنها هم پیام‌های بازرگانی بسازند؛ پیام‌هایی که از نظر احساسی و روانی مخاطب را به انجام کاری تطمیع کند. تلاش بیشتر این تبلیغات این بوده است که خواننده را متقاعد کند که دچار افسردگی یا سایر اختلالات و بیماری‌های روانی است و در مقابل به آنها داروهای معمولی و یا مکمل‌های غذایی پیشنهاد می‌کنند.

* استفاده دائم از وسایل ارتباط جمعی «چندکاره» بودن فرد را نشان نمی‌دهد

بسیاری از دیوانگان صفحه تلویزیون و نخاله‌های جامعه وقتی هم که پای تلویزیون نیستند، سر از وب‌گاه‌های رسانه جمعی در می‌آورند. اکثر اوقات هم هر دوی این کارها را با هم انجام می‌دهند؛ یعنی وقتی دارند به هم پیام می‌فرستند، یا پیامک می‌زنند، یا با گوشی هوشمند خود با کسی صحبت می‌کنند. درست است که این افراد همواره به توانایی «چندکار» بودنشان افتخار می‌کنند، اما اگر چند دقیقه از آنها بپرسید که به چه کسی پیام می‌دادند، یادشان نمی‌آید. خیلی از این افراد بنده وسیله الکترونیک خود شده‌اند. این همان چیزی است که کل ساختار اقتصادی – سیاسی جامعه می‌خواهد.

* خیلی از آمریکایی‌ها دارند تبدیل می‌شوند به معتادان تلویزیون

مطالب وب‌گاه‌های روابط اجتماعی درست مثل رسانه‌های آنتنی و چاپی زاید و بدردنخور می‌نماید. امروزه وقتی صحبت از روابط اجتماعی به میان می‌آید، معمولا همه ذهن‌ها به سوی بزرگ‌ترین پایگاه اینترنتی در حوزه روابط اجتماعی کشیده می‌شود: «فیس‌بوک»

* رسانه یا دوست الکترونیک؟

تمایل به داشتن روابط اجتماعی ریشه در منافع بی‌نظیر مکالمه و دسترسی به انسان‌های دیگر در عالم دیجیتال دارد. کاربران می‌توانند عکس، فیلم، گفتگوها را به اشتراک بگذارند، پیوندهای مقاله‌ای و نظر خود را برای هم ارسال کنند و نظرات دیگران در مورد خودشان یا مطالب دیگر دریافت کنند و بخوانند. از نظر من رسانه جمعی تبدیل شده است به یک دوست الکترونیک، حامی الکترونیک و یک مرکز تبلیغاتی الکترونیک. برخی کاربران ارتباط جمعی خود را به دوستان نزدیک و خانواده محدود می‌کنند، ولی هستند افرادی که دوست دارند با هر کسی که سلیقه‌اش با آنها یکی است ارتباط برقرار کنند. «فیس‌بوک» و سایر وب‌گاه‌های اجتماعی ادعا می‌کنند که در برقراری ارتباط نزدیک با دوستان و همکاران به مردم کمک خواهند کرد.

* «فیس‌بوک» فاصله‌ها را کم می‌کند یا زیاد؟

واقعیت آن است که این رسانه‌ها دقیقا عکس این کار را انجام می‌دهند و مردم را تشویق می‌کنند که به جای ملاقات رو در رو با یکدیگر یا مکالمه تلفنی واقعی (که البته شامل پیامک‌ها نمی‌شود)، به این راه‌های ارتباطی مختصر بسنده کنند. دیگر طرفداران «فیس‌بوک» بر این باورند که این شبکه راهی است برای پیشرفتشان در زندگی و کار و همچنین به اشتراک گذاشتن تفریحات و افکارشان با مردم دنیا یا با هرکسی که آنها انتخاب کرده‌اند.

* ارتباط «فیس‌بوک» با برنامه‌های تلویزیونی در چیست؟

برای خیلی از افراد این طور به نظر می‌رسد که هدف اصلی «فیس‌بوک» کمک به افرادی است که در پی برآوردن نیازهای خود برای جلب توجه هستند؛ البته باید دانست که این نیازها از برنامه‌های «گفتگوهای کوتاه» که به «ترش تی‌وی» (برنامه‌های تلویزیونی آشغالی) معروف هستند، نشئت می‌گیرد.

* استفاده‌های مختلف از «فیس‌بوک»

امکان دیگری که از طریق «فیس‌بوک» فراهم شده است، «روابط عاشقانه طولانی و کوتاه» است. خیلی‌های دیگر هم پیدا می‌شوند که تنها می‌خواهند وقتشان را بگذرانند.

* هدف بازی‌های «فیس‌بوک» خالی کردن جیب کاربر است

شاید کم مخاطب‌ترین بخش «فیس‌بوک» بازی‌های (به اعتقاد من) بی‌فایده رایانه‌ای است، مگر این که نوجوان باشید. هدف از طراحی این بازی‌ها صرفا تخریب ذهن افرادی است گنگ و بی‌اراده و برای به چنگ آوردن موجودی کارت اعتباری‌شان. آنها پول خرج می‌کنند تا لباس زیباتری بر قامت «آواتار» شان بپوشانند یا به مرحله بعدی یک بازی پوچ راه یابند. وقتی یک شرکت ساخت بازی‌های رایانه‌ای یک برنامه تفریحی را با ارزش ۱۰ میلیارد دلار می‌سازد، بر همگان ثابت می‌شود که کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است و قصد رسانه‌های جمعی فقط سود مالی است.

* رسانه جمعی، مسائل جنسی، دروغ، قتل و تصاویر مستهجن

 این وب‌گاه‌ها هرچه قدر هم که جذابیت داشته باشند، باز هم نمی‌توان از خطرات و مضرات استفاده از آنها چشم پوشید. در حال حاضر هم در وب‌گاه‌هایی چون فیس‌بوک و «مای اسپیس»، فعالیت‌های غیرقانونی و جنایی زیادی در حال شکل‌گیری است.

* تصاویر و فیلم‌های غیراخلاقی کاربران «فیس‌بوک» و «مای اسپیس» را می‌فروشند

پخش گسترده تصاویر مستهجن چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنارش گذشت. حتی بخشی پرطرفدار در شبکه اینترنت یافت می‌شود که به صورت خاص تصاویر و فیلم‌های غیراخلاقی کاربران «فیس‌بوک» و «مای اسپیس» را به فروش می‌رساند.

* انحرافات اخلاقی در بین کودکان در پی استفاده از «فیس‌بوک»

 حتی در بین این تصاویر، تصویر انحرافات اخلاقی در بین کودکان هم به چشم می‌خورد. در تحقیقی که در سال ۲۰۰۸ انجام شد، حدود ۲۰ درصد از نوجوانان آمریکایی تصاویر عریان و نیمه عریان خود را به دوستانشان و به کل اعضای یکی از وب‌گاه‌ها فرستاده‌اند. پیامد چنین کاری یا زندان است یا تشکیل پرونده‌ای از فرد به نام «متجاوز جنسی» بر اساس «قانون مگان».

* الگوی بیشتر کودکان منحرف آمریکایی ستاره پرزرق و برق هالیوود است

 این رفتارهای ناپسند اجتماعی حاکی از آن است که مشکلات جدی‌تری هم از ناحیه این وب‌گاه‌ها متوجه افراد جامعه است. با این حال، نمی‌توان کودکان را به خاطر چنین رفتاری سرزنش کرد، چرا که می‌دانیم و می‌بینیم نوجوانان و هرزه‌هایی که زرق و برق هالیوود کورشان کرده است، چطور ذهن این کودکان را شستشو می‌دهند. وقتی دختری تنها به خاطر پخش عمدی فیلم مستهجنش در فضای اینترنت به پول و شهرت می‌رسد، هیچ جای تعجبی برای خانواده‌ها باقی نمی‌ماند که ببینند بچه‌هایشان دست به چنین اعمال ناپسندی می‌زنند.

* حواس خانواده‌ها کجاست؟

از آنجایی که نگاه خانواده‌ها به گونه دیگری است، پیامی که به سیستم اداری آمریکا می‌رسد تنها یک چیز است: واقعیت‌های ناپسند در مورد چهره‌های معروف جامعه امری است قابل قبول. در نتیجه بسیاری از بزرگ‌ترین خرده‌فروشان حاضرند که میلیون‌ها دلار بدهند تا از این افراد هرزه توافق‌نامه بگیرند. آیا دیگر خانواده‌ای مسئولیت‌پذیر پیدا نمی‌شود که به دنبال ممنوع کردن آن دسته مارک‌های تبلیغاتی باشد؛ مارک‌هایی که صاحبان شرکتشان از چهره‌های مشهور ولی هرزه جامعه توافق‌نامه گرفته‌اند.

آیا واقعا فکر می‌کنید فرزندتان فیلم غیراخلاقی «کیم کارداشیان» را ندیده است؟ بهتر است بیدار شوید. در نهایت می‌توان خانواده را مسئول رفتار نابهنجار کودکشان قلمداد کرد، چرا که به آنها اجازه می‌دهند که خود را در معرض این برنامه‌های بی‌مصرف تلویزیون قرار دهند. اما به خاطر برنامه‌های اغراق‌آمیز و منزجر کننده‌ای که از سوی هالیوود، فرهنگ عامه و سایر وسایل ارتباط جمعی ساخته می‌شود و هم از لحاظ اخلاقی و هم از نظر رفتاری مخرب هستند، باز هم باید خانواده‌ها را مسئول دانست، چرا که در مقابل این همه معضل اجتماعی نتوانسته‌اند به طور جمعی به پا خیزند و اعتراض کنند. واضح است که بیشتر والدین وقتشان را کمتر صرف کنترل فرزندشان می‌کنند و ترجیح می‌دهند که حواسشان را جمع حساب «فیس‌بوک» و تلفن هوشمندشان کنند.

* شستشوی مغزی جوانان راحت‌تر است

 کودکان آنچه را که در تلویزیون می‌بینند، تکرار می‌کنند، مخصوصا اگر چیزی را که می‌بینند، محبوبشان هم باشد. خطرات استفاده از اینترنت کافی است تا بدین مسئله برسیم که کار کودکان با این وب‌گاه‌های ارتباطی را باید محدود و محدودتر کرد. اما لازم نیست نفس خود را نگه دارید. یکی از مهم‌ترین اهداف رسانه‌های جمعی جوانان هستند. شستشوی مغزیشان راحت‌تر است و پول بیشتری را صرف خرید لباس، موسیقی، ابزار الکترونیک، تغذیه و نوشیدنی می‌کنند؛ البته پول خودشان که نه، پول پدر و مادرشان.

* یهودی‌ها فیلم‌های غیراخلاقی می‌سازند

در بحث خطرات استفاده کودکان از اینترنت، رسانه‌های جمعی و سایر رسانه‌ها، نمی‌توان مشکل وحشتناکی به نام استفاده بلامانع کودکان از مطالب غیراخلاقی در اینترنت را نادیده گرفت. یک دقیقه به این قضیه فکر کنید. اگر فرزندی دارید می‌دانید که خرید مجله‌های مستهجن از دکه سیگارفروشی برای فرزندتان ممکن نیست، اما آنها می‌توانند در سن ۱۵، ۱۲، ۹ یا حتی ۷ سالگی هم زننده‌ترین مسائل غیراخلاقی را در اینترنت مشاهده کنند. به نظر من یکی از نگران‌کننده‌ترین مسائل حال حاضر در جامعه همین است؛ مشکلی که برای رفعش تا کنون هیچ اقدامی صورت نگرفته است. من فکر می‌کنم که اگر شما فرزندی دارید، مهم نیست سنش چقدر باشد، و اگر مسئله فوق برایتان اهمیتی ندارد، اصلا شایستگی و صلاحیت نگهداری درست از فرزندتان را ندارید و می‌توان شما را بی‌مسئولیت خواند.

* در استفاده از سایت باید سن کاربر لحاظ شود

در نخستین روزهای بازگشایی اینترنت، «قانون ارزش‌های ارتباطی» در سال ۱۹۹۶ تمام سایت‌های غیراخلاقی در آمریکا را موظف کرد که به منظور تعیین سن کاربران، استفاده از کارت اعتباری را اجباری کند.

* لغو قوانین حفاظت کودکان در برابر خطرات اینترنت

یک سال پس از آن، این قانون حافظتی از دستور کار «اتحادیه آزادی‌های مدنی آمریکا» حذف شد. در مدت زمان کوتاهی پس از آن، به منظور حفاظت کودکان از خطرات شبکه اینترنت، «قانون حمایت از کودکان در شبکه اینترنت» در سال ۱۹۹۸ تصویب شد، اما این قانون هم چندی بعد در سال ۲۰۰۴ توسط اتحادیه مذکور لغو شد.

* مبارزه برای حفظ حقوق مردم البته تا جایی که حقوق خودش به خطر نیفتد

این اتحادیه که سازمانی یهودی-محور است، ادعا می‌کند که هدفش نبرد برای حفظ حقوق شهروندان آمریکایی است، اما نکته مهم آن که این اتحادیه تنها وقتی از آزادی شهروندان دفاع می‌کند که به نفع یهودیان و در کل مافیای یهودی باشد. در دهه‌های گذشته، موفق شد که علاوه بر مبارزه برای بازپس‌گیری حقوق همجنس‌بازان، لغو مراسم مذهبی در مدرسه و برکناری تمام چهره‌های مذهبی از دولت را از آن خود کند.

* قیمت سود فیلم‌سازان یهودی ویرانی جامعه آمریکاست

عجیب‌تر این که دسامبر هر سال یک «شمعدانی یهودی» در حیاط کاخ سفید قرار داده می‌شود. مشخص است که هدف این اتحادیه تقویت سودی است که از طریق صنعت ساخت فیلم‌های مستهجن به جیبش سرازیر می‌شود، اما به چه قیمتی؟ به قیمت ویرانی جامعه آمریکا. معلوم است که کارشان را هم خیلی خوب انجام داده‌اند. این اتحادیه درست مانند «اتحادیه ضدافترا» هر روز جامعه آمریکا را به ورطه نابودی نزدیک‌تر می‌کند.

* استفاده بچه‌ها از وب‌گاه‌های غیراخلاقی به نفع مافیای یهود است

من فکر می‌کنم که اکنون زمان خوبی برای مردم آمریکا (مخصوصا والدین) است که به این دستکاری‌ها در رسانه عمومی و شکستن حریم خصوصی افراد اعتراض کنند. کمترین کاری که می‌توانند انجام دهند این است که دسترسی فرزندشان به این گونه وب‌گاه‌ها را ممنوع کنند. اگر به بچه‌ها اجازه استفاده از این وب‌گاه‌ها داده شود، همه‌چیز در دست مافیای یهود خواهد بود.

* قانون مضحک اتحادیه ضد-افترا برای محکوم کردن آمریکایی‌ها

کمک سازمان جاسوسی اسرائیل و گروه نژادپرست «اتحادیه ضدافترا» باعث شده است که مردم آمریکا در آستانه قرار گرفتن در فهرست جنایاتی چون «قلدری در فضای مجازی» و همچنین «گفتار نژادپرستانه» باشند. همچنین اتحادیه مذکور قانونی مضحک از جرایم نژادپرستانه ترتیب داده است و سعی دارد که با آن آمریکایی‌ها را مجرم قلمداد کند.

* جرم جرم است

مهم نیست که طبق قانون در اقدام نژادپرستانه قربانی بودن سفیدپوست ناممکن است. مهم نیست که اقدام سیاه پوستان علیه سفیدپوستان شایع‌تر از اقدام سفیدپوستان علیه سیاه پوستان باشد. جرم جرم است. هیچ‌کس نمی‌تواند ذهن یک مجرم را در حین ارتکاب به جرم بخواند و بفهمد که آیا این کار را از روی خشم و تنفر انجام داده است یا خیر. در هر صورت استفاده از «خشم نژادپرستانه» برای افزایش میزان کیفرش خیلی مضحک است، چرا که جرم جرم است.
منبع: فارس

  • سربازِ گمنام
جنگ نرم چیست و چه اهدافی دارد ؟و راه‏ های مقابله ؟

تا سال 1945 میلادی غالب جنگ‏ها "جنگ سخت" بود. پس از آن با توجه به دو قطبی شدن جهان به بلوک شرق و بلوک غرب، دور جدیدی از رقابت ها میان آمریکا و شوروی سابق آغاز شد که به "جنگ سرد" مشهور شد. جنگ سرد ترکیبی از جنگ سخت و جنگ نرم بود که طی آن دو ابر قدرت در عین تهدیدهای سخت از رویارویی مستقیم با یکدیگر پرهیز می‏کردند.
 با فروپاشی شوروی در سال 1991 میلادی و پایان جنگ سرد کارشناسان بخش جنگ در ایالات متحده با استفاده از تجارب دو جنگ جهانی و دوران جنگ سرد دریافتند که می شود با هزینه کمتر و بدون دخالت مستقیم در سایر کشورها به اهداف سیاسی، اقتصادی و... دست یافت که در ادبیات سیاسی جهان به جنگ نرم شهرت یافت.


جنگ نرم


 این نوع جنگ از فروپاشی شوروی شروع و تاکنون ادامه داشته و متکی بر تهدیدات نرم و قدرت نرم فرهنگی و اجتماعی است.آمریکایی ها با استفده از این نوع جنگ تاکنون موفق به تغییر چندین رژیم سیاسی در کشورهای مورد نظر شدند. انقلاب های رنگی که در چندین کشور بلوک شرق و شوروی سابق رخ داد،در واقع نمونه ای از جنگ نرم است. آمریکایی ها با استفاده از قدرت نرم موفق به تغییر رژیم های سیاسی در کشورهایی چون لهستان،گرجستان، چک اسلواکی، قرقیزستان، اکراین و تاجیکستان گردید. در تمامی این دگرگونی های سیاسی بدون استفاده از ابزار خشونت و صرفا با تکیه بر قدرت نرم و ابزار رسانه، با تغییر در ارزش ها و الگوهای رفتاری از رژیم های سیاسی حاکم مشروعیت‏زدایی گردید و از طریق جنبش‏های مردمی و ایجاد بی ثباتی سیاسی، قدرت سیاسی جابه جا شد.
 جنگ نرم در قالب‏های مختلف مثل : انقلاب مخملی ، انقلاب های رنگی (انقلاب نارنجی و...)، عملیات روانی ، جنگ رسانه‏ای، با استفاده از ابزار رسانه‏ای ( رادیو ، تلویزیون، روزنامه و امثال آن) و ... توانست نظام سیاسی بعضی از کشورها ـ مانند اوکراین و گرجستان ـ را تغییر دهد.


تعریف جنگ نرم


 مفهوم جنگ نرم (Soft Warfare) در مقابل جنگ سخت (Warfare Hard) است و تعریف واحدی که مورد پذیرش همگان باشد ندارد.
 «جان کالینز» تئوریسین دانشگاه ملی جنگ آمریکا، جنگ نرم را عبارت از “استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می شود”، می داند.
 ارتش ایالات متحده آمریکا در آیین رزمی خود آن را بدین صورت تعریف نموده است: “جنگ نرم، استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی طرف و یا گروههای دوست است به نحوی که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد”.با عنایت به تعاریف فوق، معروفترین تعریف را به جوزف نای، پژوهشگر برجسته آمریکایی در حوزه “قدرت نرم” نسبت می دهند. وی در سال1990 میلادی در مجله “سیاست خارجی” شماره 80 ، قدرت نرم را “توانایی شکل دهی ترجیحات دیگران” تعریف کرد. تعریفی که قبل از وی «پروفسور حمید مولانا» در سال1986 در کتاب “اطلاعات و ارتباطات جهانی؛ مرزهای نو در روابط بین الملل” به آن اشاره کرده بود. با این وجود مهمترین کتاب در حوزه جنگ نرم را جوزف نای در سال2004 ، تحت عنوان “قدرت نرم؛ ابزاری برای موفقیت در سیاست جهانی” منتشر نمود.
 بنابراین جنگ نرم را می توان هرگونه اقدام نرم، روانی و تبلیغات رسانه ای که جامعه هدف را نشانه گرفته و بدون درگیری و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شکست وا می دارد. جنگ روانی، جنگ سفید، جنگ رسانه ای، عملیات روانی، براندازی نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملی، انقلاب رنگی و... از اشکال جنگ نرم است .
 به عبارت دیگر جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی می باشد. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی استفاده می شود و در علوم سیاسی می توان به واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیراً به واژه انقلاب رنگین اشاره کرد.در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است.
 در یک تعریف کامل تر می توان گفت، جنگ نرم یک اقدام پیچیده و پنهان متشکل از عملیات های سیاسی، فرهنگی و اطلاعاتی توسط قدرت های بزرگ جهان برای ایجاد تغییرات دلخواه و مطلوب در کشورهای هدف است .


دلایل استفاده از جنگ نرم


 انتشار مقاله مشهور «جوزف نای» نظریه‏پرداز آمریکایی تحت عنوان «قدرت نرم» power Soft در فصلنامه آمریکایی foreign policy در سال ۱۹۹۰ دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که براساس آن ایالات متحده به جای آن که از طریق بکارگیری آنچه که قدرت سخت می نامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام کند؛ تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تأثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز می کند.
 براین اساس آمریکا می توانست بجای سرمایه گذاری میلیارد دلاری بر تئوری جنگ ستارگان به منظور مقابله با آنچه تهدید شوروی خوانده می شد، به سرمایه گذاری بر نخبگان جامعه شوروی از طرق مختلف اقدام کند. پس از فروپاشی شوروی جوزف نای مقاله دیگری تحت عنوان «کاربرد قدرت نرم» در فصلنامه فارن پالسی در سال ۲۰۰۴ منتشر ساخت که تکمیل کننده نظرات قبلی او متناسب با تغییرات جهان در سال های پس از فروپاشی شوروی و بویژه تحولات ناشی از واقعه یازده سپتامبر در روابط بین الملل بود.
 در مقاله مذکور جوزف نای دیدگاه خود را درباره ایجاد تغییرات از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار بکارگیری قدرت نرم در میان نخبگان جامعه هدف مطرح کرد. بعدها نظرات او تکمیل تر شد و به عنوان دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان بکارگیری «قدرت هوشمند» Smart power به مورد اجرا گذارده شد. براساس این نظریه آمریکا با استفاده از دیپلماسی عمومی و قدرت هوشمند به برقراری نفوذ در بدنه جامعه هدف کمک می کند. این دیدگاه با دستورالعمل های اجرایی که توسط کارشناسان اطلاعاتی آمریکا نظیر دکتر «جین شارپ» تهیه شد، در سطح رسانه های گروهی به مفهوم «انقلاب نرم» معروف شد.
 بنابراین جنگ نرم، امروزه مؤثرترین، کارآمدترین و کم هزینه ترین و درعین حال خطرناک ترین و پیچیده ترین نوع جنگ علیه امنیت ملی یک کشور است، چون می توان با کمترین هزینه با حذف تهاجم خود قرار می دهد.
 جنگ نرم به روحیه، به عنوان یکی از عوامل قدرت ملی خدشه وارد می کند، عزم و اراده ملت را از بین می برد، مقاومت و دفاع از آرمان و سیاست های نظام را تضعیف می کند، فروپاشی روانی یک ملت می تواند مقدمه ای برای فروپاشی سیاسی- امنیتی و ساختارهای آن باشد. جوزف نای قدرت نرم را شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب بدون تهدید یا پاداش ملموس می داند. این شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب قدرت است. بر این پایه یک کشور می تواند به مقاصد موردنظر خود در سیاست جهانی نایل آید، چون کشورهای دیگر، ارزش های آن را می پذیرند، از آن تبعیت می کنند، تحت تأثیر پیشرفت و آزاداندیشی آن قرار می گیرند و در نتیجه خواهان پیروی از آن می شوند. در این مفهوم آنچه مهم تلقی می شود، تنظیم دستورالعملی است که دیگران را جذب کند. بنابراین جنگ نرم از یکسو توانایی کسب آنچه که می خواهید از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش می باشد ( و از سوی دیگر نشان دهنده ، تفاوت های عمده آن با جنگ سخت می باشد.


تفاوت‏های جنگ نرم و جنگ سخت


 1- حوزه تهدید نرم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است، در حالی که حوزه‌ تهدید سخت امنیتی و نظامی می‌باشد؛
 2- تهدیدهای نرم پیچده و محصول پردازش ذهنی نخبگان و بنابراین اندازه‌گیری آن مشکل است، در حالی که تهدیدهای سخت؛ عینی، واقعی و محسوس است و می‌توان آن را با ارائه برخی از معیارها اندازه‌گیری کرد؛
 3- روش اعمال تهدیدهای سخت، استفاده از زور و اجبار است، در حالی که در نرم ، از روش القاء و اقناع بهره‌گیری می‌شود. و تصرف و اشغال سرزمین است در حالی که در تهدید نرم ، هدف تاثیر‌گذاری بر انتخاب‌ها، فرآیند تصمیم‌گیری و الگوهای رفتاری حریف و در نهایت سلب هویت‌های فرهنگی است؛
 4- مفهوم امنیت در رویکردهای نرم شامل امنیت ارزش‌ها و هویت‌های اجتماعی می‌شود، در حالی که این مفهوم در رویکردهای سخت به معنای نبود تهدید خارجی تلقی می‌گردد.
 5- تهدیدهای سخت، محسوس و همراه با واکنش برانگیختن است، در حالی که تهدیدهای نرم به دلیل ماهیت غیر عینی و محسوس آن، اغلب فاقد عکس‌العمل است.
 6-مرجع امنیت در حوزه تهدیدهای سخت، به طور عمده دولت‌ها هستند، در حالی که مرجع امنیت در تهدیدهای نرم محیط فروملی و فراملی (هویت‌های فروملی و جهانی) است؛
 7- کاربرد تهدید سخت در رویکرد امنیتی جدید عمدتاً مترادف با فروپاشی نظام‌های سیاسی- امنیتی مخالف یا معارض است، در حالی که کاربرد تهدید نرم در رویکردهای امنیتی جدید علیه نظام‌های سیاسی مخالف یا معارض، مترادف با فرهنگ‌سازی و نهادسازی در چارچوب اندیشه و الگوهای رفتاری نظام‌های لیبرال و دموکراسی تلقی می‌شود.
 جنگ نرم نیز همانند جنگ سخت اهداف مختلفی دارد و قاعدتا هدف غایی هر دو آنها تغییر کامل نظام سیاسی یک کشور است که البته با اهداف محدودتر هم انجام می گیرد. در حقیقت جنگ نرم و جنگ سخت یک هدف را دنبال می کنند و این وجه مشترک آنهاست، در هر صورت هدف اصلی این جنگ، اعمال فشار برای ایجاد تغییر در اصول و رفتار یک نظام و یا به طور خاص تغییر خود نظام است.


اهداف جنگ نرم


 1- استحاله فرهنگی در جهت تأثیرگذاری شدید بر افکار عمومی جامعه مورد هدف با ابزار خبر و اطلاع رسانی هدفمند و کنترل شده که نظام سلطه همواره از این روش برای پیشبرد اهداف خود سود جسته است.

 2- استحاله سیاسی به منظور ناکارآمد جلوه دادن نظام مورد هدف و تخریب و سیاه نمایی ارکان آن نظام.

 3- ایجاد رعب و وحشت از مسائلی همچون فقر، جنگ یا قدرت خارجی سرکوبگر و پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن برای ایجاد جو بی اعتمادی و ناامنی روانی.

 4- اختلاف افکنی در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف میان مقام های نظامی و سیاسی کشور مورد نظر در راستای تجزیه سیاسی کشور.

 5- ترویج روحیه یاس و ناامیدی به جای نشاط اجتماعی و احساس بالندگی از پیشرفت های کشور.

 6- بی تفاوت کردن نسل جوان به مسائل مهم کشور.

 7- کاهش روحیه و کارآیی در میان نظامیان و ایجاد اختلاف میان شاخه های مختلف نظامی و امنیتی.

 8- ایجاد اختلاف در سامانه های کنترلی و ارتباطی کشور هدف.

 9- تبلیغات سیاه (با هدف براندازی و آشوب) به وسیله شایعه پراکنی، پخش تصاویر مستهجن، جوسازی از راه پخش شب نامه ها و...

 10- تقویت نارضایتی های ملت به دلیل مسائل مذهبی، قومی، سیاسی و اجتماعی نسبت به دولت خود به طوری که در مواقع حساس این نارضایتی ها زمینه تجزیه کشور را فراهم کند.

 11- تلاش برای بحرانی و حاد نشان دادن اوضاع کشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیل های نادرست و اغراق آمیز.

 جنگ نرم به ابزارها و امکاناتی نیازدارد تا بتواند به اهداف خود جامه عمل بپوشاند.


ابزارهای جنگ نرم

 جنگ نرم با پشتوانه قدرت نرم انجام می گیرد. بنابراین تمامی ابزارهای حامل قدرت نرم را باید به عنوان ابزارهای جنگ نرم مورد توجه و شناسایی قرار داد. این ابزارها انتقال دهنده پیام ها با اهداف خاص هستند. در عصر ارتباطات با تنوع ابزاری برای انتقال پیام از یک نقطه به نقطه دیگر هستیم. رسانه ها شامل رادیو، تلویزیون و مطبوعات، عرصه های هنر شامل سینما، تئاتر، نقاشی، گرافیک و موسیقی، انواع سازمان های مردم نهاد و شبکه های انسانی در زمره ابزار جنگ نرم به شمار می‏آیند.
 با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزار مختلفی استفاده می شود می توان گفت که به همان نسبت نیز گروه های مختلفی را مورد هدف و مبارزه قرار می دهد.
 چه افراد و تشکل‏هایی هدف جنگ نرم هستند؟
 همه افراد جامعه می‏توانند بخش های مشخصی باشند که مورد نظر راه اندازان جنگ نرم قرار گرفته اند و البته این موضوع وابسته به هدفی است که بانی جنگ نرم آن را دنبال می کند. اقشار مورد نظر بانیان جنگ نرم بستگی به هدف آنها دارد که میان مدت است یا عمومی و با توجه به هدف اقشار را تحت نظر می گیرند اما در حالت کلی می توان گفت که گروه های هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده های مردم هستند. نخبگان نیروهای میانی را تشکیل می دهند و می توانند به عنوان تصمیم گیران و تصمیم سازان یک حکومت مطرح باشند. نخبگان جامعه مدنی مانند رهبران احزاب و... هم با آشفتگی ذهنی خود، می توانند ترس را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد کنند و روحیه ملت را درهم بشکنند.
 در بعضی موارد برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود گروه ها و اشخاص خاص و تأثیرگذار را مورد هدف قرار می دهند و از آن گروه یا فرد برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند. مانند استفاده از قومیت های مختلف یا خواص و نخبگان فرهنگی وعلمی.
 با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزارهای رسانه ای، فرهنگی و علمی استفاده می شود پوشش آن برای طبقات مختلف بیشتر و متفاوت تر است. جنگ رسانه ای می تواند توده های مردم را تحت تأثیر قرار بدهد و به همین شکل در جنگ علمی نخبگان را مورد هدف قرار دهد. افراد مورد نظر جنگ های نرم وابسته به هدف جنگ های نرم نیستند بلکه به دلیل اینکه در جنگ نرم ابزارهای مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد در نتیجه افراد بیشتری درگیر می شوند اما در جنگ سخت که تنها ابزار مورد استفاده ابزار نظامی است تنها گروه های نظامی (و در موارد معدودی غیر نظامیان) در طرف مقابله قرارمی گیرند.
 در جنگ نرم علاوه بر استفاده از ابزارهای رسانه های، فرهنگی و علمی برای نفوذ در طبقات و اقشار مختلف از تاکتیک های متنوعی مختلفی استفاده می شود.


تاکتیک‏های جنگ نرم


1- برچسب زدن: بر اساس این تاکتیک، رسانه ها، واژه های مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل کرده و آنها را به آحاد یا نهادهای مختلف نسبت می دهند

2- تلطیف و تنویر: از تلطیف و تنویر (مرتبط ساختن چیزی با کلمه ای پر فضیلت) استفاده می شود تا چیزی را بدون بررسی شواهد بپذیریم و تصدیق کنیم.

3- انتقال: انتقال یعنی اینکه اقتدار، حرمت و منزلت امری مورد احترام به چیزی دیگر برای قابل قبول تر کردن آن منتقل شود.

4. تصدیق: تصدیق یعنی اینکه شخصی که مورد احترام یا منفور است بگوید فکر، برنامه یا محصول یا شخص معینی خوب یا بد است. تصدیق فنی رایج در تبلیغ، مبارزات سیاسی و انتخاباتی است.

5- شایعه: شایعه در فضایی تولید می شود که امکان دسترسی به اخبار و اطلاعات موثق امکان پذیر نباشد.

6- کلی‏گویی: محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانه های غربی مصادره و در جامعه منتشر می شود، مورد کنکاش قرار نمی گیرد. تولیدات رسانه های غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملو از مفاهیمی مانند جهانی شدن، دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و... است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف و توجیه مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینه ای مشخص بکار گرفته می‏شوند.

7- دروغ بزرگ: این تاکتیک قدیمی که هنوز هم مورد استفاده فراوان است، عمدتاً برای مرعوب کردن و فریب ذهن حریف مورد استفاده قرار می‏گیرد.

8- پاره حقیقت‏گویی: گاهی خبر یا سخنی مطرح می شود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد.

9- انسانیت‏زدایی و اهریمن‏سازی: یکی از موثرترین شیوه های توجیه حمله به دشمن به هنگام جنگ (نرم و یا سخت)، «انسانیت‏زدایی» است. چه اینکه وقتی حریف از مرتبه انسانی خویش تنزیل یافت و در قامت اهریمنی در ذهن مخاطب ظاهر شد، می توان اقدامات خشونت آمیز علیه این دیو و اهریمن را توجیه کرد.

10- ارائه پیشگویی‏های فاجعه‏آمیز: در این تاکتیک با استفاده از آمارهای ساختگی و سایر شیوه های جنگ روانی (از جمله کلی‏گویی، پاره حقیقت‏گویی، اهریمن‏سازی و ...) به ارائه پیشگویی‏های مصیبت‏بار می‏پردازند که بتوانند حساسیت مخاطب را نسبت به آن افزایش داده و بر اساس میل و هدف خویش افکار وی را هدایت نمایند.

11- قطره‏چکانی: در تاکتیک قطره‏چکانی، اطلاعات و اخبار در زمان های گوناگون و به تعداد بسیار کم و به صورتی سریالی ولی نا منظم در اختیار مخاطب قرار می گیرد تا مخاطب نسبت به پیام مربوطه حساس شده و در طول یک بازه زمانی آن را پذیرا باشد.

12- حذف و سانسور: در این تاکتیک سعی می شود فضایی مناسب برای سایر تاکتیک های جنگ نرم به ویژه شایعه خلق شود تا زمینه نفوذ آن افزایش یابد. در این تاکتیک با حذف بخشی از خبر و نشر بخشی دیگر به ایجاد سوال و مهمتر از آن ابهام می پردازند و بدین ترتیب زمینه تولید شایعات گوناگون خلق می شود.

13- جاذبه های جنسی: استفاده از غریزه‏ی جنسی و نمادهای اروتیکال از تاکتیک‏های مهم مورد استفاده رسانه های غربی است به طوری که می توان گفت اکثر قریب به اتفاق برنامه های رسانه های غربی از این جاذبه در جهت جذب مخاطبان خویش به ویژه جوانان که فعالترین بخش جامعه هستند، بهره می‏گیرند.

14- ماساژ پیام: در ماساژ پیام، از انواع تاکتیک های گوناگون (حذف، کلی گویی، پاره حقیقت گویی، زمان بندی، قطره چکانی و...) جنگ نرم استفاده می شود تا پیام بر اساس اهداف تعیین شده شکل گرفته و بتواند تصویر مورد انتظار را در ذهن مخاطب ایجاد کند. در واقع در این متد ، پیام با انواع تاکتیک ها ماساژ داده می شود که از آن مفهوم و مقصودی خاص برآید.

15- ایجاد تفرقه و تضاد: ازجمله اموری که در فرآیند جنگ نرم مورد توجه واقع می شود، تضعیف از طریق تزریق تفرقه در جامعه هواداران و حامیان حریف است. ایجاد و القاء وجود تضاد و تفرقه در جبهه رقیب باعث عدم انسجام و یکپارچگی شده و رقیب را مشغول مشکلات درونی جامعه حامیان خود می کند و از این طریق از اقتدار و انرژی آن کاسته و قدرتش فرسوده شود.

16- ترور شخصیت: در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت ، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانی که نمی‏توان و یا نباید فردی مورد ترور فیزیکی قرار گیرد با استفاده از نظام رسانه ای و انواع تاکتیک ها از جمله بزرگ نمایی، انسانیت‏زدایی و اهریمن سازی، پاره حقیقت گویی و... وی را ترور شخصیت می کنند و از این طریق باعث افزایش نفرت عمومی و کاهش محبوبیت وی می شوند. دشمنان انقلاب و نظام اسلامی نیز با استفاده از این تاکتیک و بهره گیری از ابزار طنز، کاریکاتور، شعر، کلیپ های کوتاه و... که عموماً از طریق اینترنت و تلفن همراه ، پخش می شود به ترور شخصیت برخی افراد سیاسی و فرهنگی موجه و معتبر در نزد مردم می پردازند.

17- تکرار: برای زنده نگه داشتن اثر یک پیام با تکرار زمان بندی شده، سعی می کنند این موضوع تا زمانی که مورد نیاز هست زنده بماند. در این روش با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند.

18- توسل به ترس و ایجاد رعب: در این تاکتیک از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای دشمن، به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده می شود. متخصصان جنگ نرم، ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنین القاء می کنند که خطرات و صدمه های احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان ممکن کرده است و از این طریق، آینده ای مبهم و توام با مشکلات و مصائب برای افراد ترسیم می کنند.

19- مبالغه: مبالغه یکی از روشهایی است که با اغراق کردن و بزرگ نمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان جنگ روانی، از این فن در مواقع و وقایع خاص استفاده می کنند. غربی ها همواره با انعکاس مبالغه آمیز دستاوردهای تکنولوژیک خود و اغراق در ناکامی های کشورهای جهان اسلام سعی در تضعیف روحیه مسلمانان در تقابل با تمدن غربی دارند.

20- مغالطه: مغالطه شامل گزینش و استفاده از اظهارات درست یا نادرست، مشروح یا مغشوش و منطقی یا غیرمنطقی است، به این منظور که بهترین یا بدترین مورد ممکن را برای یک فکر، برنامه ، شخص یا محصول ارائه داد. متخصصین جنگ نرم، مغالطه را با «تحریف» یکسان می دانند. این روش ، انتخاب استدلال ها یا شواهدی است که یک نظر را تایید می کند و چشم پوشی از استدلال ها یا شواهدی که آن نظر را تائید نمی کند.


اصول و روش‏های مقابله با جنگ نرم


 اما چه کار کنیم تا بتوانیم با بهره‏گیری از ساز و کارهای مختلف از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری کنیم و یا از دامنه اثرات اجتماعی فرهنگی و سیاسی آن ها را کاست و یا از میان برد.
 برای مقابله با جنگ نرم، نخست باید ویژگی‌های این نوع جنگ را آنالیز کرده و خوب بشناسیم و بدانیم که جنگ نرم با جنگ سخت، چه تفاوت‌هایی دارد. آنچه در جنگ سخت مورد هدف قرار می‌گیرد، جان انسان‌ها، تجهیزات، امکانات و بناهاست که معمولا در این مواقع با استفاده از همین مسائلی که مورد هدف قرار گرفته است، افکار عمومی علیه دشمن فعال می‌شود، در حالی که در جنگ نرم آن چه هدف قرار می‌گیرد، افکار عمومی است.
 برای دستیابی به این هدف، باید بیش از گذشته رسانه‌ها را مورد توجه قرار دهیم و افکار عمومی داخلی و جهانی را نسبت به دروغ‌پردازی رسانه‌های خارجی، آگاه کنیم.
 این دو مهم فقط با تقویت رسانه‌های خودی و تلاش برای بین‌المللی کردن این رسانه‌ها، میسر است. دیپلماسی رسانه‌ای در سیاست خارجی هر کشور به دو صورت تحقق می‌یابد؛ یکی مدیریت رسانه‌ها توسط سازمان‌های دیپلماتیک رسمی کشور و دیگری به صورت خودجوش و در راستای سیاست‌های کلان کشورها.
 هر ملتی و کشوری دارای منابع قدرت نرم است که شناسایی و تقویت و سازماندهی آن ها می تواند براساس یک طرح جامع تبدیل به یک فرصت و هجوم به دشمنان طراح جنگ نرم شود. به عنوان مثال، منابع قدرت نرم در ایران را می توانیم «ایدئولوژی اسلامی»، «قدرت نفوذ رهبری»، «حماسه‏آفرینی‏ها» و «درجه بالای وفاداری ملت به حکومت» برشمریم.


برخی راه‏های مقابله با جنگ نرم


1. گسترش دامنه و شمول فعالیت‏های فرهنگی.

 2. افزایش محصولات فرهنگی تأثیرگذار بر جامعه و جوانان.

 3. ایجاد راه‏های مشروع برای ارضاء نیازهای مردم.

 4. استفاده از دیپلماسی عمومی.

 5. استفاده از راهبردهای ویژه در مورد اقوام و اقلیت‏ها: اقلیت‏های جامعه اغلب به سبب داشتن احساس نابرابری، مستعد مخالفت‏ورزی علیه نظام حاکم هستند و دشمنان فرامنطقه ای یکی از میدان های فعالیت خود را در کشورهایی که دارای تنوع قومیت هاست، قرار می دهند. اما زمانی که نظام مستقر با انجام راهبردهای مناسب در مناطق محروم و دور از مرکز و اختصاص بودجه های لازم در قالب طرح های توسعه همه جانبه خصوصا طرح های اشتغال زا و به کارگیری مدیریت های توانمند در این مناطق و با روحیه جهادی و بسیجی مشغول خدمت به مردم شدند، می توانند آن احساس را کم کنند یا از میان بردارند.

 6. عملیات روانی متقابل: در مقابله با جنگ نرم نبایستی منفعلانه عمل کرد. عاملان تهدید نرم از انواع تبلیغات، فنون مجاب سازی روش های نفوذ اجتماعی و عملیات روانی به منزله روش های تغییر نگرش ها، باورها و ارزش های جامعه هدف استفاده می کنند. انجام تبلیغات هوشمندانه، سریع با قدرت منطق و اندیشه و احاطه ذهنی بر مخاطبان جنگ نرم می تواند یکی از روش‏های مقابله باشد.

 7. آگاهی‏بخشی عمومی.

  • سربازِ گمنام