حوزه مقاومت بسیج عاشورا شهرستان بهشهر

حوزه مقاومت بسیج عاشورا شهرستان بهشهر

جامعیت امام‌زمان(عج) عامل گرایش ما به تشیع بود

دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۰۰ ب.ظ
اسماء معتمدی |  زمانی نه چندان دور حضرت امام(ره)‌ گفته بود انقلاب ما انفجار نور است که بحق هم چنین بود زیرا تشعشعات آن انفجار نورانی، امروز جای‌جای گیتی خاکی را روشن کرده به‌گونه‌ای که شناسایی تشنگان حقیقت اسلام آسان‌تر شده است. تنیا گای‌ست و الکساندر لو زوجی آلمانی هستند که ۱۴سال قبل، به اسلام مشرف شده‌اند و سال گذشته هم این اعتقاد راستین را محکم‌تر کرده و به تشیع گرویدند. این دو که بعد از تشرف به اسلام نام‌های مریم و علی را بر خود گذاشته‌اند، اولین باری است که راهی ایران می‌شوند و اصلاً فارسی بلد نیستند، تنها خوشحالی خود را با خنده و گفتن متشکرم (آن هم با لهجه غلیظ) که گویا تازه یاد گرفته بودند، نشان می‌دهند و قرار است تا برای اولین بار از طریق سفر در ایران به زیارت امام رضا(ع) در شهر مشهد بروند. فرصتی دست داد تا با ایشان گپ‌وگفت کوتاهی داشته باشیم. کار ترجمه زبان آلمانی توسط خانم نادری انجام گرفت.


شما قبل از این ارتدوکس بودید، چه شد که اسلام را جایگزین مسیحیت کردید؟

از طریق یکسری ارتباطاتی که با دوستان مسلمان داشتیم کم‌کم با مفاهیم این دین آسمانی آشنا شدیم به خصوص کلمه الله که برای ما خیلی جذبه خاصی داشت با شنیدن آن حس و حال عجیبی به ما دست می‌داد، انگار همه چیز به یک مبدأ اتصال پیدا می‌کرد که با همه این امور دنیوی فرق داشت. به تدریج سؤالاتی درباره اسلام و الله در ذهن‌مان ایجاد می‌شد که برای جواب نیاز به مطالعه و تحقیق داشتیم و همین باعث شد اسلام را کامل‌تر از مسیحیت ببینیم و مسلمان شویم.

بعد از تشرف به اسلام عکس‌العمل خانواده چگونه بود؟

مسلماً وقتی مسلمان شدیم خیلی از کارهای قبل را انجام نمی‌دادیم و خیلی از خوردنی‌های حرام را نمی‌خوردیم و به جاهای نامناسب نمی‌رفتیم، همین باعث شد تا از سوی خانواده و اطرافیان با مشکلاتی همراه شویم، البته ما برای رسیدن به دریای بیکران اسلام و به خصوص تشیع سختی زیادی را متحمل شدیم، حتی علی به شدت از سوی نژادپرستان بارها کتک خورده و صورتش را سوزانده بودند. مدت‌ها از سوی خانواده‌های‌مان طرد شده بودیم و نسبت به ما سختگیری زیادی می‌کردند اما سال‌ها گذشت تا بفهمند با مسلمان شدن، متحجر نشدیم. الحمدلله حالا وضع کمی بهتر از قبل شده است اما هنوز نسبت به ما بدبینی و حساسیت وجود دارد.

چرا این همه سختی را تحمل کردید، مگر در اسلام چه چیزی وجود داشت؟

گفتنش راحت نیست، زمانی که مسیحی بودیم باوجود تدین به مسیحیت اما همیشه احساس می‌کردیم خلئی داریم که هیچ چیز آن را پر نمی‌کند و یکسری مسائل ابهامات ما را بیشتر می‌کرد، مانند عیسی پسر خداست برای ما قبولش سخت بود که چطور خدایی پسر دارد. همیشه ندایی از درون ما را به حقیقتی ناب هدایت می‌کرد و به دنبال آن بودیم تا با حقیقت اسلام آشنا شدیم.

چرا بعد از تشرف به اسلام، تشیع را انتخاب کردید؟

ما مسلمان شدیم اما بعد از سال‌ها دیدیم مسئله امامت در تشیع کامل‌تر بیان شده است، با تحقیق به مکتب تشیع گرایش پیدا کردیم، به خصوص اینکه در تشیع اصل مهدویت و ظهور امام زمان(عج) بسیار جامع‌تر است؛ امامی که آخرین فرزند رسول خدا(ص) و آخرین امام است؛ کسی که مردم منتظر ظهورش هستند و می‌دانیم روزی خواهد آمد و دنیا را پر از عدل و داد می‌کند.

مریم خانم در این گرما، شما به سبک زنان مسلمان ایرانی با پوشش چادر مشکی و محجبه هستید، چرا این پوشش را انتخاب کردید؟

راستش چون در آلمان اصلاً چیزی به نام پوشش و حجاب نداریم. زنان و مردان حریمی برای هم ندارند، کمی سخت است، من وقتی در آلمان هستم مردم حجابم را مسخره می‌کنند یا نگاه بدی دارند اما این احساس تمایز را دوست دارم البته وقتی به ایران آمدم لباس رنگی اما پوشیده داشتم با این حال به عنوان یک مسلمان احساس می‌کردم کامل نیست به خصوص اینکه می‌خواهم به زیارت امام رضا(ع) بروم، دوست دارم مانند زنان مسلمان ایران با چادر مشکی باشم، حس خوبی است.

اولین باری است که به مشهد می‌روید؟ چه حس و حالی دارید؟

بله بار اول است، خیلی خوشحالیم، اصلاً بیان این احساس ممکن نیست. می‌خواهیم برویم و با ایشان حرف بزنیم تا کمک‌مان کند تا در این راه موفق باشیم.

شما با اینکه اولین باری است که به ایران می‌آیید اما خیلی به امام خمینی و رهبر انقلاب علاقه دارید، این ارادت از کجاست؟

ما وقتی مسلمان شدیم درباره ایران و انقلاب ایران و رهبران آن خیلی مطالعه کردیم و برای همین نسبت به امام خمینی و رهبر انقلاب علاقه زیادی داریم؛ رهبران مسلمان و آزاده‌ای که نمونه کامل اسلام در زمان غیبت امام زمان هستند. آرزو داریم تا فرصتی پیش بیاید و به دیدار رهبر انقلاب برویم. (درحالی‌که هنگام صحبت از امام خمینی و رهبر انقلاب چشمان‌شان پر از اشک شده بود، دست روی قلب‌شان می‌گذاشتند تا عشق و محبتشان را نشان دهند) دوست داریم تا چفیه‌ای از رهبر انقلاب هدیه بگیریم.
منبع : روزنامه جوان

  • سربازِ گمنام

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی